یک استاد ذن مشهور می گوید: ” تو هر روز باید ۲۰ دقیقه بنشینی و مدیتیشن کنی مگر آن که خیلی گرفتار و مشغول باشی که درآن صورت باید یک ساعت بنشینی …” و به راستی اگرشما این قدر گرفتارید که نمی توانید ۲۰ دقیقه در روز را برای تمرین اختصاص دهید شاید باید درباره راهی که زندگی خود را مدیریت می کنید تجدید نظر کنید. چرا شما اینقدر گرفتارید؟ آیا شما زمانی را برای خود کنار می گذارید یا تمام وقت و انرژی خود را صرف بقیه مردم و کار می کنید؟ شاید یک ساعت تمرین زمان
بیشتری را در اختیار شما قرار دهد تا درباره این پرسش ها بیندیشید. گاهی صبح ها حتی قبل از برخاستن از رختخواب ذهن من مشغول تهیه لیست کارهایی است که باید انجام شود.
اوقاتی که خیلی گرفتار هستم ممکن است صدایی درونی را بشنوم که می گوید: “هی، شاید تو باید از تمرین یک روز بگذری” من یاد گرفته ام که این صدا را تشخیص داده و به آن برچسب بزنم : “آها این بیماری من است که دارد حرف می زند. من این صدا را میشنوم اما جوابش می دهم : مرض عزیزم، درسته تو داری با من حرف میزنی اما من الان نمیتونم به تو گوش کنم برای این که من به تمرین یوگا نیاز دارم. من تمام کارهایی را که تو میگویی، زمانی انجام میدم که تمرینم را تمام کرده باشم. الان من مشغول انجام کار مهمتری هستم. لطفا ذهن مرا راحت بگذار.
زمانی که من خودم را خیلی مشغول می یابم، کلمات الهام دهنده راهب بودایی ویتنامی، تیک نات هان را می خوانم چرا من مجبور به دویدن هستم؟ من با
خودم در صلح هستم. من با بقیه چیزها هم در صلح هستم. من شادی بی مقصد بودن را تجربه می کنم. من هیچ هدفی ندارم. من به دنبال هیچ چیز نمیدوم. من توقف را تمرین می کنی و وقتی تو ایستاده ای، تو صاحب بینش و بصیرت هستی و بینش تو را آزاد خواهد کرد.
یوگا کردن را به صورت عادت درآورید و آن را با الگویی متعهدانه تمرین کنید.
چارچوب یوگا هم باید چنین باشد. به سادانای یوگای خود پایبند باشید تا زمانی که به این شیوه متعهد باشید اجازه ندهید محرکهای روزمره شما را از تعادل خارج کنند. اختصاص دادن زمان و مکانی ثابت برای تمرین، اولین قدم برای آن است که تمرین را به صورت عادت درآورید اما یک چهارچوب حقیقی باید ریشه در آگاهی داشته باشد.
رالف والدو امرسون درباره عادت و تقدیر می گوید : یک فکر را بکارید و یک عمل را برداشت کنید.یک عمل را بکارید و یک عادت را برداشت کنید. یک عادت را
بکارید و یک شخصیت را دروکنید. یک شخصیت را بکارید و سرنوشت را درو کنید.
افکار ما وقتی کنترل شوند می توانند خیلی نیرومند شوند.
سوامی شیواناندا در این باره میگوید :” انسان می تواند عادات، افکار و شخصیت خود را با پرورش عادات و افکار خوب تغییر دهد. این افکار است که جسم را به حرکت در می آورد. در پس هر عملی یک فکر است. در پس هر فکری خواسته و تمایلی وجود دارد. اجازه ندهید امیال کنترل افکار شما را به دست بگیرند. به راحتی بوسیله هیجانات برخاسته از انواع تمایلات منحرف نشوید. وقتی یک میل و خواسته بروز می کند، اندیشه و تفکر کنید. استدلال کنید آیا این تمایل خاص به موضوعی بخصوص، حداکثر شادی و حداقل ناراحتی و رنج را به همراه خواهد داشت، درغیر این صورت آن را رد کنید. شما باید امیالتان را از راه افکارتان کنترل کنید.
مطمئن شوید تمرین تان جالب و مفرح است.
در کتاب یوگا در حرکت یک مرحله مقدماتی گیتا آینگار توصیه می کند: انجام آساناهای زیاد را به ذهن خود تحمیل نکنید. برای صرف این زمان جهت انجام تمرین احساس فشار ذهنی نداشته باشید. تمرین را با ذهنی آزاد شروع کنید. تمرین شما باید جالب و مفرح باشد.
به منظور پیشرفت کردن شما نیاز دارید مصمم و متمرکز باشید اما اگر احساس میکنید تمرین برایتان یک امر تحمیلی است توقف کنید و ازخودتان صادقانه بپرسید علت این احساس ممکن است چه چیزی باشد. در درخت یوگا آقای آینگار نوشته است: شما در یوگا یک مبتدی هستید. من از جایی که دیروز تمرین خود را ترک کردم یک فرد خیلی مبتدی هستم. من وضعیت های دیروز را به تمرین امروز نمی آورم.من وضعیت های دیروز را میدانم اما وقتی امروز تمرین می کنم یک مبتدی می شوم. من تجارب دیروز را نمیخواهم. من می خواهم ببینم چه درک جدیدی علاوه بر آنچه تا کنون فهمیده ام خواهم داشت. اگر تمرین شما سطحی و مکانیکی باشد خسته کننده می شود. شما احساس نمی کنید مشغول تمرین هستید. هر جلسه باید یک حس تازه، یعضی یادگیری های جدید، دستیابی به قلمروهای جدید درونی که تا حال با آن آشنا نبوده اید را به همراه بیاورد. از این طریق تمرین هرگز خسته کننده نخواهد شد و شما آن را به عنوان امری تحمیلی در نظر نخواهید گرفت.
از تایمر(زمانسنج) برای پیشرفت تحمل خود استفاده کنید.
آساناها، وضعیت های جسمی – روانی هستند که برای مدت زمانی مشخصی باید حفظ شوند. ماندن در وضعیت، قلب تمرین است. به خاطر میآورم در روزهای نخستی که ایستادن روی سر را انجام می دادم، متوجه میشدم که در زمانهایی که تمرکز انحراف پیدا میکرد، به گونهای غیرعمدی از وضعیت خارج شدهام. این امر مرا به استفاده از تایمر وادار کرد. زمانی که روی طولانی شدن در وضعیت کار می کردم تایمر را روی ۱۰ دقیقه تنظیم می کردم و مصمم بودم در وضعیت بمانم تا صدای زنگ بیاید. این کار به من کمک کرد تا مصمم بودن و استقامت داشتن را در خود ایجاد کنم. امروزه به سادگی تایمرهای خودکار متناسب با تمرینات یوگا را روی هر
کامپیوتر یا موبایل می توان نصب کرد. استفاده از یک تایمر، ذهن را بجای نگرانی درباره زمان، رها می کند تا به درستی تمرکز کند و چالش در وضعیت را کاهش دهد. بعلاوه وقتی شما سیکلی از آساناها را انجام می دهید، می توانید نوتیفیکیشنی را به عنوان علامت برای رفتن به وضعیت بعدی سیکل اضافه کنید. اما دقت کنید به ابزار خارجی وابسته نشوید.نهایتا شما باید احساس درونی اینکه چه مدت ماندن در یک
آسانا در یک روز خاص برایتان مفید است را در خود رشد دهید. تایمر درونی شما باید دارای ابعاد فیزیولوژیک و روان شناسانه باشد نه فقط زمان را اندازه بگیرد.
این مقاله که قسمت اول آن در این لینک و قسمت دوم آن در این لینک موجود است ، ترجمه ای از یکی از مقاله های ایال شفرونی ، معلم رسمی آینگار یوگا و نویسنده کتاب های بسیار مفید زیر است :