در این عصر علمی ما، انسان به اوجهای جدیدی رسیده است. شیوههای پر سرعت سفر جهان را کوچک کرده است. در چند ساعت میشود از قارهای به قاره دیگر رفت. با آمدن عصر فضا انسان پا بر کره ماه گذاشته است و حالا در رویای رسیدن به کرات دیگر است.در رشته پزشکی تجربههای نوینی چون پیوند قلب انجام شده است، حالا انسان با پرورش بچههای آزمایشگاهی در کار آفرینش مداخله میکند.
بی خوابی ، بلای عصر ما
به لطف پیشرفت دستگاهها، زحمت انسان به حداقل کاهش یافته است. با تمام این پیشرفتهای تکنولوژیکی که در دسترس انسان است، او حق طبیعی مادرزادی خود، یعنی خواب را از دست داده است. بی خوابی بلای تمدن ماست. تعداد داروهای به ثبت رسیده – قرصهای خواب و آرام بخشها – را که در بازار هست در نظر بگیرید.
خوابیدن با آرام بخش مانند خواب طبیعی نیست. خواب طبیعی در یک بدن و ذهن آرام رخ میدهد و فرد را برای روبه رو شدن با مسائل روز به خوبی آماده میکند.
شادی و اندوه ، چاقی و لاغری ، قدرت و ضعف، توانایی و ناتوانی جنسی ، خرد و نادانی ، مرگ و زندگی به خواب وابستهاند.
خواب عمیق و راحت زندگیبخش است. ذهن آگاه چند ساعت کار نمیکند و باتریها برای روز بعد پر میشود. سیستم عصبی در آرامش و استراحت است و فرد صبح روز بعد سرحال بیدار میشود. اگر این کارکرد طبیعی یعنی خواب را از دست بدهیم، آیا زندگی میتواند شاد و پیشرو باشد؟
فرزانگان و فیلسوفها زندگی را به ارابهای تشبیه کردهاند که با دو اسب مادی و معنوی کشیده میشود که هر دو هماهنگ با هم میدوند. هر عدم توازنی در سرعت آنها سبب ناشادی میشود. مسئله عصر ما این است که سرعت مادی ارابه تندتر از سرعت معنوی آن است.
دانش معنوی و دانش مادی هر دو لازماند، طلب یکی به بهای دیگری به نابودی میانجامد. دانش مادی انسان را برای روبرو شدن با مسائل زندگی توانا میکند، و دانش معنوی به او کمک میکند خود را بفهمد.
پس آیا برای آفریدن هماهنگی در زندگیهایمان راهی برای متوازن کردن دانش مادی و دانش معنوی هست؟
چهار راه برای تحقق خود هست :
۱- راه دانش
۲- راه عمل
۳- راه عشق
۴- راه یوگا
این راهها گرچه متفاوتاند، همه به یک هدف میرسند.
راه دانش فرد را توانا میکند خوب را از بد تشخیص دهد، رفتار درست در پیش گیرد. به تحقق خود یا درک خود برسد و سرانجام با خدا یکی شود.
رهروی راه عمل ، خدمت به انسان را خدمت به خدا میداند، کار نیک و انجام وظیفه به آزادی میرسد.
رهروی راه عشق و ایمان در هر چه جاندار و بیجان است حضور خدا را میبیند. یک مومن (بهاکتا) سرشار از عشق به همه موجودات زنده است و از راه همیشه بر لب داشتن نام خدا به آزادی میرسد.
آنکه راه یوگا را دنبال میکند یاد میگیرد نوسانهای ذهن را کنترل و ذهن را پایدار کند تا خودِ درون را درک کند و از طریق این خودِ شفاف، خدا را درک کند.
اینکه راه یوگا بسیار ستایش شده است به معنی پستتر بودن سه راه دیگر نیست، بلکه به این معنی است که یوگا با جذب سه راه دیگرِ دانش، عشق و ایمان و عمل به یک کمال رسیده است.
وحدت
برای هر پیشرفتی وحدت ضروری است. بدون ایمان و عشق، آدویتا یا عدم دوگانگی روح فردی با روح کیهانی نا ممکن است. آدویتا فقط از طریق دانش قابل دست یابی نیست. دانش ، عشق و عمل چنان در هم تنیده هستند که بدون آنها هیچ چیز قابل دستیابی نیست. بدون دانش ، عشقی نیست. بدون عشق ، عملی نیست. و یوگا بدون ترکیب این سه راه ممکن نیست. یوگا از این لحاظ بی همتاست.
گیتا آینگار
گوهری برای زنان
مترجم: امید اقتداری
انتشارات چیمن