مترجمین: حمیدرضا مختارزاده
ماندانا هادیزاده
مقدمه:
افراد به دلایلِ مختلفی به سمت و سوی یوگا کشانیده می شوند. برخی به دلیلِ ابتلا به دردها و ناخوشی های بخصوص (پزشکشان به آن ها می گوید که «یوگا را امتحان کن»)؛ برخی در راستای حفظ تناسب اندام؛ برخی برای ارتقای سطح تمرکز در محل کار و برخی برای دست یافتن به سهم بیشتری از آرامش و صلح درونی به یوگا روی می آورند. یوگا در آغاز شبیه به هر فعالیتِ دیگری به نظر می رسد و می توان آن را در کنار باشگاه های آمادگی جسمانی، دوچرخه سواری یا سایر رشته های ورزشی قرار داد. در ادامه اما یوگا از تنها یک کار معمولی که یک فرد در زندگیش انجام می دهد، اهمیت و محوریتِ افزون تری می یابد و بدل به سبکی از زندگی می شود. گستره تمرین از یک فرآیندِ صِرفِ سرپا نگاه داشتن بدن تغییر یافته و به مراقبت و توسعه کلیتِ وجود یک فرد بسط می یابد.
مربیان یوگا اغلب متوجه می شوند که از یک جا به بعد یوگا برای هنرآموزشان دیگر نوعی پرورش بدنی به حساب نمی آید بلکه به امری معنادارتر و ژرف تر استحاله پیدا می کند. این امر هنگامی روی می دهد که علاوه بر تندرستیِ فیزیکی، به هنرآموز تجربه ای درونی دست می دهد؛ نوعی سکون، همراه با زلالی و آرامش.
بعدها وقتی که هنرآموز خود را وقف تمرین می نماید، این تجربه، رنگ و بوی مکاشفه به خود می گیرد؛ آزمایشگاهی روان-جسمی که در آن موردِ مطالعه، کل وجود آن فرد است. مطالعه ای که به واکاویِ پرسشِ ابدیِ «من که هستم؟» می پردازد.
در این مقطع، امری که حائز اهمیت می گردد این است که ورای اشتغال به تمرین به ماهیتِ تمرین فکر کنیم و بار نظریِ مطروحه در هنگام پیدایشِ یوگا را به ژرفا درک کنیم.
ما می بایست به مشاهده آن چه به ما در وقت تمرین می گذرد بپردازیم و همچنین باید بفهمیم چگونه تمرین می تواند به آزمایشگاهِ روان-جسمیِ زنده و پرفایده ای بدل گردد.
نیت و مقصودِ ما در تمرین به صورت گروهی و فردی
آن چه در تمرین روی می دهد تا حد زیادی بستگی به این دارد که این تمرین به صورت گروهی انجام می شود و یا فرد به صورت انفرادی در خانه تمرین می نماید. هرچند هر دوی این شرایط فضای کافی برای تامل را پدید می آورند اما در این بین تفاوت های مهمی مطرح می باشند.
تمرینِ گروهی، چه دوست داشته باشیم و چه نه، رغبتِ ما به مقایسه کردن خود با دیگران را به سطح می آورد، این امر گرایشاتی از جمله رقابت طلبی، میلِ شدید نسبت به تحت تاثیر قرار دادن دیگران و تفوق جستن بر آن ها، حسد، غرور و احساساتِ برتر یا بدتر بودن نسبت به سایرین را در بر می گیرد. تمامیِ این ها فرآورده های منیتِ خود-محور به شمار می روند، مهم نیست که خود را بهتر از دیگران می پنداریم یا بدتر ارزیابی می کنیم، چرا که هر دوی این نگرش ها دو رو از یک سکه به حساب می آیند؛ و هر دو تجلی بخشِ منیت می باشند. میل شدید ما به پسندیده نمایاندن خود و جلب توجه دیگران، دریافت بازخوردِ مثبت از محیط و یا دوست داشته شدن، همه و همه میلی بنیادین و اولیه را تشکیل می دهند. شما می توانید این حقیقت را در کودکانی که هنوز راهِ سرکوب کردنِ این گرایش طبیعی را یاد نگرفته اند، به مشاهده بنشینید. در کلاسِ یوگا، ما می توانیم این گرایشات را مشاهده کنیم و آن را از نزدیک مورد مطالعه قرار دهیم. طبیعتاً ما می توانیم چنین رویه ای را در تجمعاتِ دیگر و نه لزوماً کلاس یوگا در پیش بگیریم. با این همه، آسانا ها بالذات و به دلیل مدتِ طولانی که در آن حالات باقی می مانیم، مشاهده را تسهیل می گردانند، امری که در کلاس های ورزشی دیگر که پرجنب و جوش و رقابت طلبانه می باشند، دشوار است.
بسیاری از رشته های ورزشی تب و تاب رقابت را شدت می بخشند و از این رو برای مطالعه چنین گرایشی مناسب نیستند و به عنوانِ تحلیل نهایی، هر گونه قیاسی با یوگا در تعارض قرار دارد، چرا که (در فلسفه ی یوگا) هر فرد کارمای خود را دارد و راه خودش را پیش می رود.
تمرین در منزل
تمرین در منزل (به صورت انفرادی) سرشت های شخصیتی مربوط به سه نوع گونای تاماس (تنبلی، سنگینی، مقاومت در برابر تغییر)، راجاس (فعالیت، تکاپو، بی قراری) و ساتوا (خلوص، آرامش و زلالی) را پدیدار می سازد. بر این اساس، تمرینِ فردی بسیار حائز اهمیت می باشد. هنگامی که تنهاییم، این گرایشات مجالِ ظهور می یابند. تمرین به ما اجازه می دهد تا آن ها را مشاهده کنیم و با آن ها روبرو شویم. بعضی روزها گونای راجاس احاطه پیدا می کند و بدین سان احساس بی قراری و بی صبری می کنیم و از پیشرفت خود در تمرین راضی نیستیم. در این ایام، ممکن است در حین تمرین گوشیِ همراهِ خود را کنار دستِ خود نگاه داریم و به این ترتیب اجازه بدهیم که جریان تمرین را با وقفه روبرو نماید، همچنین مستعد پرتیِ حواس بی پایانی بوده و تمرکز بر تمرین را دشوار می یابیم.
در روز هایی دیگر، گونای تاماس سلطه می یابد و ما دارای حس تنبلی و رخوت می باشیم. ممکن است برای حتی شروع به تمرینِ خود نیز مقاومت زیادی بروز دهیم. این احتمال وجود دارد که با نارضایتی به بدن خود بنگریم، مثلاً احساس خوبی نسبت به طولِ پاها و وزن خود نداشته باشیم. همچنین شاید در برابر پذیرشِ دوره های دشوار یا بحران دست به مقاومت بزنیم. در آخر، روزهایی هم هستند که گونای ساتوا چیره می گردد و اینگونه به ما حس سرزندگی و متمرکز بودن دست می دهد؛ تمرین بی هیچ مانعی پیش می رود که این امر شیرجه زدن به ژرفای درون را برای ما مقدور می سازد.
ما در تمرین خود می بایست به دنبالِ قوا بخشیدن به ساتوا با کاستن از راجاس و تاماس باشیم. اگر در پایان تمرین (یا کلاس) همچون وقتی که دست به آغاز تمرین زدیم در خود حال و هوای راجاسی یا تاماسی را حس می کنیم، آن گاه می توان گفت که به هدف خود در جلسه تمرینی نائل نیامده ایم.
ما حتی در تمرینِ گروهی هم به با این گرایشات سر و کار داریم. هرچند که معلم چارچوب کلی را ترسیم می کند اما هر هنرآموز آزادی و اختیار زیادی بر سر چگونه اجرا نمودن هر موقعیت را دارا می باشد و به این ترتیب می بایست در مورد چگونه اِعمال نمودنِ دستورالعمل های مربی خود تصمیماتِ بسیاری را بگیرد. برای نمونه، مربی ممکن است تریکوناسا را بعلاوه نکات فنی متعدد آموزش دهد، اما عینِ عمل هایی که باید انجام شوند را مشخص نمی نماید و نمی گوید چقدر خم شوید یا با چه سرعتی، یا چگونه تنفس را با حرکت در هم آمیزید و غیره. تمام این ملاحظات تحت اختیار و مسئولیتِ هنرآموز قرار دارد. هنرآموز می تواند تصمیم بگیرد که آرام و با احتیاط تا حدود توانایی خویش در خود کشش ایجاد نماید.
به همین ترتیب، اجتناب از بروز مصدومیت در تمرین تنها مسئولیتِ مربی نیست، بلکه هنرآموز نیز در این رابطه مسئول می باشد و می بایست بدن خویش را مورد مشاهده قرار داده و به محدویت هایش احترام بگذارد. تمرین به ما اجازه می دهد که دانشی نهادی از بدن، ذهن، نفس و ارتباط بین آن ها حاصل کنیم. ما دست به مشاهده بدن می زنیم و ظرفیت ها و محدودیت هایش را یاد می گیریم. اما این تنها ابتدای راه است. ما همچنین باید نَفَس و ذهن خود و ارتباط این دو با هم را نیز مورد مطالعه قرار دهیم.
به همین دلیل است که یوگا چنین آزمایشگاه فوق العاده ای به حساب می آید.
نیت، نگرش و پیاده سازی
سه وجهِ ذیل از اهمیت بخصوصی در تمرین ما برخوردار می باشند:
•نیت (مقصود – چراییِ فردی انجام کار)
•نگرش
•پیاده سازی (به کاربستن دانسته ها)
نیت:
هدف ما از تمرین: چرا تمرین می کنیم و به چه می خواهیم دست یابیم؟ آیا از خود این ها را می پرسیم؟
حکیم پاتانجلی در سوترای ۱.۲ هدف یوگا را آرام بخشی به تکانه های ذهن (هشیاری) تعریف نموده است.
مهم است که این را مورد بررسی قرار دهیم: آیا این امر به واقع انگیزه ما از تمرین است؟ آیا تمرین من در راستای آرامش و سکون بخشی به ذهن قرار دارد؟ چه چیز محرک و انگیزندهی من نسبت به تمرین به شمار می رود؟ شاید اهدافِ پنهانی وجود دارند (مثل حفظ تناسب اندام، انعطاف پذیر تر بودن، تندرست تر بودن، سودآوریِ شغلی، تحت تاثیر قرار دادن یک فرد و غیره).
نگرش:
رویکردِ ما نسبت به تمرین چیست؟ فضای زیادی برای تامل و تحقیق در ارتباط با نگرش به تمرین وجود دارد. من به اشاره به چند مورد از این وجوه اکتفا می کنم:
•آیا از نگرشی متعصب بهره می بریم و نسبت به امتحان کردن گزینه های جدید و تجربه یک توالیِ جدید بی میل می باشیم؟
•آیا به تمرین به مثابهِ آزمایشگاهی که در آن اَعمالِ خود را مشاهده می کنیم، می نگریم، یا این که به سبکی ماشینی، بی توجه و تکرار شونده به تمرین می پردازیم؟
استاد پراشانت آینگار از فرهنگِ یادگیری در مقابل فرهنگِ انجام دادن یاد می کند و باور دارد که ما اغلب به فرهنگ انجام دادن اشتغال داریم. رویکردِ یک آموزنده از یک انجام دهنده بسیار متفاوت است. هنگامی می خواهید یاد بگیرید، به زمان برای واکاویِ چیزها و تعمق در موردِ آن ها نیازمند می باشید، که با رویکردِ صرفاً انجام دادن قابل دستیابی نمی باشد.
•صداقت و خلوص: وقتی به تنهایی تمرین می کنیم گاهاً گرایش به سرسری گرفتن و مدارا نمودن (با خود) در حین تمرین به سطح می آید. چقدر صداقت داریم؟ برای مثال، رفتارِ ما چقدر به فردی که تدریس می کند وابسته است؟ کسانی که از موسسه یوگای یادواره آینگار رامامانی (RIMYI) دیدن کرده اند ممکن است از استاد پراشانت آینگار شنیده باشند که می پرسد: «وقتی پاندو (دفتردار موسسه) تدریس می کند (او سال ها پیش گه گداری تدریس می نمود)، رفتار شما با وقتی که استاد بی. کی. اس. آینگار (گوروجی) تدریس می کند چقدر متفاوت است؟ عزم و تلاش شما در هر مورد تا چه حدی پیش می رود؟
من اغلب صداقت خویش را با تصور این که گوروجی در اتاق تمرینِ من حاضر است، آن جا آرام نشسته و من را در حین تمرین نگاه می کند، به چالش می کشانم. چرا که او مرا به استانداردهای بالایی از عملکرد می رساند، این امر برای بدل کردن تمرین من به تمرینی خالصانه کافی است! اما این کار برای من جواب می دهد چرا که من شاگرد ایشان بوده ام. هر کس می بایست فکر کند که چه کاری برایش جواب می دهد:
•چقدر تمرین ما جلوه تاپاسی دارد (تاپاس: نظم، اشتیاق، انرژی و اراده قوی)؟
•چقدر به مسیری که طی می کنیم پایبند می باشیم؟ آیا به طور جدی متهعد هستیم یا تحت تاثیر حس و حال های آنی عمل می کنیم؟ وقتی که تصمیم به دنبال کردنِ یوگا گرفتیم، آیا به طور پیوسته و پیگیر تمرین می کنیم و یا تنها وقتی که در برنامه مان وقتی پیدا می کنیم و یا فقط وقتی که دلمان می کشد؟
•نگرش ما نسبت به موفقیت و شکست چیست و تا چه حد حاضریم برای موفقیت تن به از خودگذشتگی بدهیم؟ شکست چگونه ما را تحت تاثیر قرار می دهد؟ اگر نتوانستم یک وضعیت را به خود بگیرم (مثلا فرض کنید تعادل خود را در یک وضعیت ایستادن روی دست از دست بدهم)، آیا بایستی به این خاطر ناراحت شوم؟ چطور می توانم از این امر استفاده کنم تا آرامش خود را فراروی شکست و پیروزی بهبود ببخشم؟
•ظرفیتِ ما برای تحمل کاستی ها، محدودیت ها و دشواری ها و همچنین مدارا کردن با خویش به چه میزان می باشد؟
•آیا تمرینِ ما آزارنده و آسیب زا است؟ اگر مدام به آسیب زدن به خویش مشغول هستیم پس شاید چیزی در رویکردمان بسیار اشتباه است. هر یوگاآموز باید از خود بپرسد: آیا با بدنم مثل یک اسب مسابقه رفتار می کنم و تا حدی که جا دارد می تازمش؟ یا این که صبورانه، حساس و با ملاحظه تمرین می کنم؟ اگر هنگام تمرین با خودم دلسوزی و مراعات به خرج ندهم، نخواهم توانست با دیگران چنین برخوردی داشته باشم.
در این جا هم حکیم پاتانجلی در قالب سوتراهای یوگا ما را راهنمایی می کند. او رویکردِ صحیح را در سوترای ۲۰۱ آمیزه ای از تاپاس (انرژی، قوا، اراده قوی و پشتکار)، سوادهیایا (خودآموزی و تحقیق) و ایشوارا پرانیدهانا (سرسپردگی) معرفی می نماید.
پیاده سازی:
با چه کیفیتی قادریم نیت و نگرش خود را در تمرین پیاده سازیم؟ این امر از اهمیت شایانی برخوردار است چرا که بدون آموختن هنر اجرای صحیح نخواهیم توانست نیاتِ خود را پیاده ساخته و به هدف خویش دست پیدا کنیم. پیاده سازی شاملِ تکنیک هایی است که تمرین را صحیح و موثر می گرداند. معلم یوگا به طور معمول ابتدا در مورد پیاده سازی صحبت می کند و قلق های اجرای یک آسانا را توضیح می دهد.
اما چالش واقعی، تشخیص آن سبک تمرینی است که بدان نیاز داریم. این امر به عوامل مختلفی بستگی دارد، که برخی مانند بنیه جسمی و ذهنی، سن و سال و کاری که بدان اشتغال داریم (تمرینی که مناسب یک کارمند می باشد نمی تواند به همان اندازه برای یک کارگر یا یک مدیرعامل مناسب باشد) که عوامل بلند_مدت، به شمار می آیند. اتخاذ سبکِ تمرین باید تحت تاثیرِ عوامل کوتاه-مدت و گذرای دیگری چون سطحِ انرژی، وضعیت مصدومیت، حال روانی، سطحِ خستگی، زمان از روز، فعالیتِ پیش از تمرین، فصل و غیره نیز قرار گیرد. دانشِ چگونه جور کردنِ هر تمرین با هر کدام از این شرایط و حالات به خودیِ خود هنر محسوب می شود، هنری که فرد با تجربه به دست می آورد و نیازمندِ مهارت و انعطاف پذیریِ ذهنی می باشد. یک نوآموز ممکن است از نیت و رویکردِ درستی برخوردار باشد اما مشکل است که از داناییِ کافی برای پیاده ساختنِ نیاتش بهره ببرد.
خلاصه
وقتی تمرینِ یوگا به مولفه مهمی در زندگانی ما بدل می شود، آن گاه ما باید نیات، نگرش ها و به کاربستن این دو را مورد بررسی قرار دهیم.
نیت: چرا به تمرینِ یوگا می پردازم؟ به چه چیز می خواهم دست بیابم؟
حکیم پاتانجلی هدف یوگا را پایدار نمودن یا سکون بخشیدن به نوسانات ذهنی و تشویش ها معرفی نموده است. مهم است تا گاه به گاه بر روی اهداف و نیات خویش تامل کنیم تا ببینیم تا چه حدی هم راستا با اهداف یوگایی قرار دارند.
نگرش: نگرش من نسبت به تمرین چیست؟ آیا تمرین می کنم که خویشتن را فهمیده و یاد بگیرم، یا هدفم صرفاِ توسعه تناسب اندام و تندرستی بدنی می باشد؟ آیا با خلوص و تعهد تمرین می کنم یا به شکلی جسته و گریخته و بر مبنای حس و حال لحظه ای؟ چقدر نسبت به تمرینم متعهد می باشم؟
نگرش ما تا حد زیادی با گونای مسلط (ساتوا، راجاس یا تاماس) تعیین می گردد.
پیاده سازی: چگونه نیت و نگرش خود را در تمرینِ روزانه خود اِعمال نمایم؟ آیا به قدر کافی نسبت به تکنیک های اجرای هر آسانا احاطه دارم؟ آیا می توانم یک توالیِ آسانا را انتخاب کنم که جوابگوی اهداف و شرایطم در آن زمانِ خاص باشد؟
سلام
سپاس از مطالب جامع و کامل که در اختیار میگذارید
من وقتی یوگا انجام میدهم لحظاتی ذهنم توجه به این دارد که ابن حرکات مناسب انجام دادن در کلاس برای پرتوجویان هست ومیشه در کلاس با اونها کار کنم راهکار شما چیست؟؟؟
آیا در باره ذهن مبتدی شنیدهآید. ذهن مبتدی را پرورش دهید. حتما در این باره به زودی مطلبی در وب سایت گذاشته خواهد شد.