نویسنده: ایال شفرونی
همراستایی یا ترازبندی و یوگای آینگار دو واژه کاملا” مترادفند. همراستایی حتی ممکن است مهمترین نشان بارز سیستم یوگای آینگار باشد . اصل ترازبندی بصورت گستردهای مرتبط با قواعد دیگری همچون تعادل، تقارن، دقت و هماهنگی است که همگی اصول پایهای در تمرینات یوگا هستند .
هنگامی که میخواستم برای آخرین سرتیفیکیشنم ارزیابی شوم، گوروجی آینگار از من خواستند که عکسهایی مربوط به اجرای آساناهای آن سطح رو برایشان بفرستم بعد از آن هنگامی که به پونا رفتم به دیدار ایشان رفتم تا نظرشان را در مورد اجرای آساناهای خودم جویا شوم ، ایشان سراغ عکسها رفته و روی بسیاری از آنها خطوطی را رسم کردند تا مشخص شود چه مقدار بدن من در آساناها از راستای صحیحی که میبایست داشته باشد، انحراف داشته است. اما من متوجه شدم که جدای از آنچه مربوط به راستای بدن فیزیک من که بواسطه وضعیت قرارگیری اندامهای بدنیام مشخص شده بود، وجود داشت، ایشان بدنبال چیز دیگری بود . او در اجرای آساناها بدنبال ظرافت، زیبایی و شکوه بود .
چشمان پرنفوذ استاد بدنبال وضعیت و موقعیت روانی در ورای کششهای بیرونی اعضای بدن من بود. وی به جستجوی هماهنگی در آساناهای شکل گرفته بود و به کاوشی بسیار دورتر از آنچه در پشت این وضعیتهای فیزیکی قرار داشت میپرداخت. احتمالا” در آساناها بدنبال مظاهر توصیفی از آنچه ” خود ” نامیده میشود، میگشت . این درس بسیار بزرگی برایم بود. درسی که موضوغ ” تکلیف ” سالهای بعدی من قرار گرفت .من بارها و بارها به همان آساناها برگشتم و سعی میکردم تا کیفیت اجرای آساناهای خود را توسعه دهم، تلاش میکردم تا آنها را همواره همراه با شکوه و وحدت و هماهنگی بیشتری انجام دهم .
نشانههایی برای وی وجود داشت که درآنها همراستایی صرفا” فقط کشیدن خطها و یا موضوع مربوط به قرارگیری صحیح اعضای بدن نبود بلکه چیری عمیقتر وجود داشت .
در مصاحبه ای که توسط استاد آینگار در سال ۱۹۸۲ انجام شد ، ایشان توضیح دادند که چگونه وی با مشاهده تمرین خود و همچنین به همین صورت با مشاهده اجرای دیگران به اهمیت موضوع همراستایی پی برده است . ” تنها در آن زمان بود که این ایده مرا تا این حد تحت تاثیر قرار داد که همراستایی مهمترین اصل است. یوگا همراستایی است.
در همین مصاحبه وی موضوع همراستایی در ورای بدن فیزیکی را توضیح داده و تشریح نمودند :
” بعد از آن با همراستایی بدن استخوانی و ماهیچهای خود شروع به همراستا نمودن ذهن، هوشیاری و آگاهی خود نمودم که منجر به نگاهم به درون گردید . این چهارچوب مطالعه و مشاهده درونی باعث گردید تا تمامی ابزارهای وجودی خود را بکار گرفته و کنترل بدن را با تمامی حد و مرزهای آن، همچون citta prasdana و atma prasdana درتسلط خویش درآورم .”
کلمه چیتا به هوشیاری ترجمه شده و آتما نیز به ” من ” یا خود واقعی معنا شده است . prasdana به معنی موقعیت یا وضعیتی است که از آن فایده برده و بهرهمند میشویم وضعیتی که همراه با آرامش، شکوه و زیبایی است.
بنابراین چیتا پراسدانا وضعیتی همراه با انتشار گسترده هوشیاری و یا حالتی از خوشدلی، نیکخواهی و سکوت و آرامش است .
استاد آینگار همراستایی را بدین صورت توضیح داده است : ” هنگامی که من از همراستایی صحبت میکنم این بمعنی آن است که ما میبایست تعادلی مساوی بین انرژی و هوشیاری بدن بوجود آوریم بگونهای که طی انجام تمرینات آسانا انرژی حیات بصورت سرزنده و تازه حفظ و نگهداری گردد . ما می بایست از طریق بکارگیری همراستایی در تمام آساناها ، هوشیاری را توسعه دهیم . زیرا که هر آسانا بطور اختصاصی تشعشعات مختلف هوشیاری و تمرکز را به سوی آگاهی فرد مخابره میکند .
وی در کتاب حکمت و طریقت یوگا اشاره مینماید که :
” در هر آسانا گستردگی مساوی انرژی و جریان مساوی آگاهی در چهارچوب بدنی و حدود آن برای من بمعنی همراستایی است . هوشیاری میبایست بصورت سرتاسری بر کل بدن بوسیله قالب و چهارچوب آسانا پخش شود. همراستایی بمعنی ایجاد تعادل بین جریان انرژی و آگاهی است تا بتواند اتصال بین بدن و ذهن را خلق کند . “
و در ادامه :
” ما نه تنها بدن را بلکه آگاهی را نیز تنظیم می کنیم و زمانی که اگاهی وارد عمل می شود بدن جایگاه صحیح را پیدا کرده و در همراستایی قرار گرفته و خود را تنظیم میکند ؛ همانگونه که آب سطح خود را پیدا میکند آگاهی نیز در سطح خود برقرار میشود .
هنگامی که توضیح میدهم که موضوع همراستایی چیست، گوروجی آینگار میگفت : ” همه شما میگویید که سیستم آینگار یعنی داشتن همراستایی.”
اما در ادامه میافزود : همه شما درمورد کلمه “همراستایی بدن” صحبت میکنید ، اما برای من این موضوع چیز دیگری است !”
ایشان توضیح میدهند که همراستایی برای وی هنگامی است که ذهن درونی بطور مساوی بر تمام بدن گسترده شده و حتی نقاط دوردست و انتهایی بدن را دربر میگیرد .
همراستایی سطوح مختلفی دارد، میتواند همراستایی فیزیکی، همراستایی ماهیچه ای، عصبی و یا سیستم اعصاب و همچنین تاندونها و رباطها باشد همچنین همراستایی میتواند در سطح آگاهی و خود فرد باشد .
آینگار ایده همراستایی را در قالبهای سنتی یوگا دیده بود .
” من کلمه همراستایی را از خود اختراع نکردم، بلکه کریشنای بزرگوار بود که کلمه همراستایی را در بخش ۶/۱۳ بهاگوادگیتا بکار برد . وی شاقولِ اندام انسانی را برای نمایش آساناها و یا آسانایی برای نشستن و تمرین دهیانا ( مدیتیشن) بکار برده است . این نقاط شاقولی ، تاج سر ، گودی گلو و نقطه پرینه ( ناحیه بین مقعد و بیضه ها در مردان ) میباشد . “
تعادل فکری و آرامش بدون تکنیک همراستای در بدن ، حواس ، ذهن و هوشیاریِ خود فرد حاصل نمیگردد . فرد میتواند این را با هنر قرارگیری در وضعیت مناسب آسانا توسعه داده و از حرکتی پرفایده سود برد .
بنابراین زمانیکه آینگار گفت که : ” تمامی ذرات و اجزاء بدن را از پوست تا ذات وجود خود در همراستایی درآورید . ” وی به تمامی پنج کوشا اشاره می نمود . ( لایه های وجودی فرد). واژه “بدن” در اینجا فقط به بدن فیزیکی اشاره نمیکند بلکه به تمامی بدن و ساختارهای روانی آن اشاره دارد . با اصل همراستایی ما میتوانیم خود را یافته و از سطح شناخته شده آنامایاکوشا ( بدن آناتومیک)، آغاز کرده و خود را به سطح کمتر شناخته شده پرانامایاکوشا ( بدن پرانیک) و سطح ناشناخته آناندامایاکوشا ( بدن درونی و مقدس) برسانیم . با طی کردن این مراحل ما بصورت عمیقی وارد درون خود شده و شخصیت خود را تغییر داده و شکل می بخشیم تا زمانیکه در پایان : ” همراستایی بدن،ذهن و روح ، روشن شدگی را در پی خواهد داشت . “
در کتاب نوری بر زندگی آینگار نوشته است : ” در انجام آسانا شما میبایست بدن فیزیکی و تمام لایه های پنهان احساسی، ذهنی و روحی را همراستا و هماهنگ نمایید . این همان بوحدت درآوردن است .”
در اینجا دو مفهموم مهم و کلیدی وجود دارد : هماهنگی و وحدت. در همراستایی کامل، شما هماهنگی بین درون و بیرون را پیدا میکنید . شما خود را با نیروی پراکریتی ( طبیعت ) همراستا میسازید .
لذا معنی اصل همراستایی برای هر کوشا چه خواهد بود ؟
در آنامایاکوشا همراستایی بمعنی در یک راستا درآوردن تمامی اعضاء و مفاصل بگونهای که تمامی بدن در مقابل جاذبه زمین در یک راستا قرار گیرند . این وضعیت به فرد کمک میکند تا وضعیت آسانا را با حداقل تلاش و بدون فرسایش و سختی مفاصل، ماهیچه ها، رباطها و زردپیها ( تاندونها) انجام دهد .
در بدن ارگانیک ( پرانامایاکوشا) همراستایی میتواند به معنی تعادل و صحت و سلامت بدن باشد . همراستایی بدن فیزیکی ظاهر و شکل طبیعی بدن و موقعیت صحیح قرارگیری ارگانهای درونی بدن را حفظ کرده و گستردگی مساوی و یکسان پرانا را ممکن می سازد . این حالت سبب تغذیه بهترسیستمهای گردش خون و اعصاب شده و باعث تحریک مثبت آنها و در نتیجه عملکرد بهتر آنها میگردد . بنابراین همراستایی مناسب به اعضای ارگانیک بدن اجازه میدهند تا در وضعیتی همراه با تعادل و صحت و سلامت حفظ گردند. تغییر فضای خارجی و بیرونی اصل مهم درحفظ ثبات و تعدل فضای درونی است .
درخصوص بدن روانی که مانومایاکوشا نام دارد، میتوان این حالت را همراه با متانت و ثبات روانی دانست، هنگامی که بدن فیزیکی وارگانیک ما بصورت صحیح و مناسب در همراستایی قرار گیرند، ذهن میتواند بصورت یکسان در بدن گسترده شود. از عمق و تا سطح آن در پوست. هنگامی که ذهن بطور مساوی گسترده شود پیش رونده و یا چسبنده در روان نخواهد بود بلکه بصورتی آزاد و جاری در روان اثر داشته و بطور موثرتر به برطرف کردن غم و ناراحتیها و دیگر مشکلات احساسی کمک میکند . در واقع ثبات روانی و متانت، ظرفیتی است برای شخص تا علیرغم حوادث و فراز و نشیب های عالم بیرون، دارای ذهنی باثبات باشد. درنتیجه ذهنِ دارای ثبات و متانت بطور موثرتری عمل کرده و بدون اینکه توسط
عکسالعملهای دیگران و یا احساسات منفی و تفکرهای مضر اطرافیان تحت تاثیر قرار گیرد، فعالیت مینماید .
در بدن عقلی که ویجنانامایاکوشا نامیده میشود، این حالت بمعنی داشتن نقطه نظرات و برداشتهای صحیح و عقلانی است. برعکس آنچه مشکلات مربوط به برهانتی دارشانا ( زندگی تحت تاثیر توهمها و طرز فکرهای اشتباه ) گفته میشود ، ذهن همراستا و متعادل به قوه عقلی فرد شفافیت میبخشد. تشعشعات و انعکاسهای قوای عقلی براحتی آزاد میگردند و بدین صورت ما شفافیت ذهنی پیدا میکنیم، ظرفیت و توانایی درک واقعیت ها همانگونه که هستند و همچنین توان پاسخ صحیح و شایسته در تمامی حالات و شرایط .
در آناندامایاکوشا ، همراستایی بمعنی همراستا کردن اراده و خواست و تقدیر خود با خواست کائنات و یا اراده و خواست خداوند است. ما ممکن است خواهش ها و خواسته هایی داشته باشیم که ما را بسوی جهت ها و مسیرهای متفاوتی در زندگی ببرند، اما برای رسیدن به صلح و شادمانی ( آناندا) ما می بایست خواست فردی خود را با انرژی و خواست کائنات و خود واقعی مان، همجهت و همراستا کنیم .
آن هنگام که تمامی لایه های سیستم بدنی و روانی ما همراستایی را تجربه کند ما میتوانیم وحدت و یگانگی کامل را تجربه کرده و به شکلی عمیق و هماهنگ در خود واقعی مان که توسط کوشاها پوشیده شده است ساکن شویم.
مترجم: رضا عباسی