آینگار: زندگی یک یوگی
این داستان، داستان مردی ساده، تلاشهای بی وقفهاش و داستان سفر وی برای غلبه بر ذهن، قوه ادراک و بدن انسان است.
در ۱۸ دسامبر سال ۱۹۱۸، بلور کریشنا ماچار سانداراراجا( B.K.S) در بلور ایالت کارناتاکای هند به دنیا آمد. او در ۲۰ آگوست سال ۲۰۱۴ میلادی در سن ۹۵ سالگی از دنیا رفت. او به عنوان موسس یوگای آینگار و شخصی که آموختههای یوگایش را در اختیار مردم سراسر دنیا قرار داده شناخته میشود. این داستان کودکی سخت و پر مخاطره و تبدیل آن کودک به یکی از محبوبترین استادان یوگای جهان است.
آینگار در روستای بلور به دنیا آمد. او یازدهمین فرزند از سیزده فرزند پدرش شری کریشنام آچار بود. پدرش معلم و مادرش خانهدار بود. در زمان به دنیا آمدن آینگار زندگی بسیار دشوار بود. مادرش به هنگام بارداری به بیماری آنفولانزا مبتلا شد.
در سال ۱۹۱۸ هند در دام آنفولانزایی همهگیر اسیر و گرفتار بود. آینگار نیز کودکی بیمار بود و از سل، تیفوس، مالاریا و سوتغذیه رنج میبرد. او در سال ۲۰۰۵ در کتاب پرتوی بر یوگا وضعیت ضعیف فیزیکی خویش را چنین توصیف میکند: دستها و پاهایم لاغر و نحیف شده بودند. شکمم به شکل نامناسبی بیرون زده بود، آنقدر ضعیف شده بودم که امیدی به زنده ماندنم وجود نداشت.
او در سن ۱۴ سالگی تصمیم گرفت با خواهر و شوهر خواهرش، شری مان تی کریشنام آچاریا یوگی سرشناسی از ایالت میسور زندگی کند. شری مان به او پیشنهاد داد یوگا را برای غلبه بر بیماریهای فیزیکیاش انتخاب کند. آینگار این چنین دوران نوجوانی خود را با شری مان تی کریشنام آچاریا در آشتانگا یوگا آغاز کند.
به گفته وی: این نقطه عطف بسیار مهمی در زندگیام بود. لحظهای که سرنوشت سراغم آمد و لحظهای که باید بین آن و بی خیالی یکی را انتخاب میکردم.
نام استاد کریشنام آچاریا، رام موهان براهماچاری بود که در کوههای هیمالیا زندگی میکرد. به همین خاطر آینگار به جمع یوگیهای اصلی پیوست.
یوگا بر اساس “هشت شاخه یا گلبرگ” ما را در مسیر زندگی سالم و بر اساس اصول رفتاری و تمرینی خاص هدایت میکند.
در ابتدا فقط و فقط تمرینات فیزیکی یا آساناها را برای تقویت قوای جسمی و حفظ توان و سلامتیاش فرا میگرفت و هدف صرفا انجام وضعیتهای مختلف به بهترین نحو ممکن بود. این تنها عبادت وی محسوب میشد.
او برای مدت دو سال با استاد خود تمرین کرد و سپس به پونا سفر کرد تا تدریس کند. زندگی در ایالت پونا سخت بود و او مجبور بود با کمترین سطح انتظار و در شرایط دشوار روز و شب خود را بگذراند. به راستی دوران سختی بود.
برای مدت طولانی جلوی لنز دوربین استاد خود به شدت تمرین میکرد، او میدانست که اگر خدا او را به پونا آورده خودش مسیر را هموار خواهد کرد.
هرگاه همسایههای او را میدیدند در حال انجام سادانا ( هر گونه تمرین عملی، مطالعه، تحقیق و مشاهده دنیای بیرون به منظور رسیدن به یک هدف) بود. آنها فکر میکردند دیوانهوار که این همه وقت خود را صرف تمرین روزانه میکند.
او مسافتهای طولانی را با دوچرخه طی میکرد تا به افرادی که مشتاق فراگیری یوگا بودند درس بدهد. او با وجود اینکه با شرایط بسیار سختی دست و پنجه میکرد و به شدت تمرین میکرد گاهی مجبور بود از فرط تنگدستی به خوردن آب اکتفا کند.
در این شرایط چه فکری در سرش میگذشت؟ با خودش میگفت: آیا وقت آن رسیده که پونا را ترک کنم؟ آیا باید دست از یوگا کشید و بدنبال راههای پول در آوردن بود؟
هر اتفاقی حکمتی دارد، گاهی آشکار است و گاهی پنهان.
تنها وقتی در چیزی غرق شدید، میفهمید که چگونه همه چیز دست به دست هم میدهد مردم غریبه، زبان غریبه، و مکان غریبه……باید به فکر زنده ماندن میبود و بس.
قبول شرایط اقتضای آن زمان بود. در آن دوران سخت ادامه دادن راه یوگا بسیار حیاتی به نظر میرسید.
در سال ۱۹۴۳ آینگار با رامامانی از روستای آنکال در کارناتاکا ازدواج کرد.
خداوند ۵ دختر و یک پسر به آنها عطا کرد.
همسر وی یکی از اولین شاگردان توانای او بود که به خوبی شانه به شانهاش کار میکرد. هنگامی که آساناهای مختلف را به او تدریس میکرد روشی نوین برای آسان سازی و درک بهتر وضعیتها ابداع کرد. این همان زمانی بود که فهمید تفاوت یک یوگی مشتاق برای یادگیری با بقیه چیست؟
رامامانی تمام وجود خود وقف یوگا و آینگار کرد. همکاری بسیار نزدیک او در این راه با آینگار نقش بسیار مهمی را ایفا کرد.
آینگار از سنین پایین با بچههایش یوگا تمرین میکرد. در این عکس او با پسرش پراشانت وضعیت عقرب را تمرین میکند. پسر آینگار و دختر ارشدش گیتا، از استادان به نام یوگا در جهان هستند.
بعدها آینگار از ازدواجش با رامامانی میگوید: هیچ چیز جلودار ما نبود. انگار یک روح در دو بدن بودیم. ما به زیبایی هر چه تمامتر زندگی میکردیم.
متاسفانه او در سن ۴۶ سالگی در گذشت و آینگار برای بزرگداشت نام او موسسه خود را موسسه یادبود رامامانی نام نهاد.
بهرهمند کردن دنیا از موهبت یوگا
در سال ۱۹۵۰ آوازه آینگار در دنیا پخش شد. او در آن زمان تعداد بسیار زیادی شاگرد داشت و با وجود اینکه افراد معروفی از شاگردانش بودند اما خارج از محدوده زندگیاش شهرت زیادی نداشت.
در عکس بالا آینگار در حال آموزش و نمایش یوگا به رییس جمهور وقت دکتر راجندرا پراساد در راشتراپاتی باوان در محل سکونت اعضای ریاست جمهوری است.
در سال ۱۹۵۲ آینگار با ویولونیست معروف یهودی منوهین که از طرف نخست وزیر هند برای اجرای کنسرت دعوت شده بود، دوست شد. این دوستی نقطه عطف دیگری در زندگی آینگار بود. در سال پس از آن آشنایی یهودی منوهین، آینگار را به سوئیس دعوت کرد. سفری که آغازگر سفرهای فراوان وی به اروپا بود.
این عکس آینگار را در راه یکی از کارگاههای آموزشیاش نشان میدهد.
دوستی آینگار و منوهین بیش از چهل سال به طول انجامید.
در عکس بالا گفتگوی میان آینگار با منوهین و عارف بزرگ هندی کریشنا مورتی را در سوئیس میبینیم.
در سال ۱۹۵۶ برای اولین بار به آمریکا سفر کرد تا در دانشگاه میشیگان به تدریس و نمایش آساناهای یوگا بپردازد.
در سال ۱۹۷۳ ساخت و ساز موسسه یوگا در پونا کلید خورد. شالوده موسسه در ژانویه همان سال بنا نهاده شد.
متأسفانه رامامانی دقیقا چند روز پس از شروع ساخت و ساز جان باخت و آینگار تصمیم گرفت برای یادبود همسرش نام موسسه را به رامامانی اختصاص دهد. موسسه یادبود رامامانی که در سال ۱۹۷۵ کار خود را شروع کرد و تا به حال قلب تپنده یوگا به سبک آینگار بوده است.
اولین کتاب وی در سال ۱۹۶۶ با عنوان پرتوی بر یوگا چاپ شد. پس از آن در سال ۱۹۸۱ پرتوی بر پرانایاما به چاپ رسید و در طی سالهای گذشته کتابهای وی به چندین زبان دنیا ترجمه شدهاند.
او به مکانهای مختلف سفر کرد و در سرتاسر دنیا به نمایش و سخنرانی پرداخت. در این عکس او در پاریس به سر میبرد.
در دانشگاه هاروارد انگلستان
در پونا
در چین
سخنرانی در دانشگاه هاروارد
جایزه بزرگداشت
جوایز افتخار بسیاری به وی اهدا شد.او جوایز و مدالهای افتخاری نظیر مدال مدنیافتخار پادما شری و پادما بوشان که به ترتیب چهارمین و سومین جوایز پر افتخار هند هستند را دریافت کرد.
در سال ۲۰۱۴ او دومین مدال پر افتخار هند با عنوان پادما دیبوشان را از دستان رییس جمهور هند دریافت کرد.
ترجمه: محمد اقبال
تمامی عکسها متعلق یه انستیتو یادبود رامامانی آینگار میباشد.
سلام، هرچه از دوست رسد نیکوست،