Iyengar Yoga Shiraz

یوگا و رابطه پیچیده ذهن و بدن قسمت اول

برای یک یوگی، بدن به مثابهِ آزمایشگاهی است برای آزمایش و تجربه‌ای دائم. ب. ک. اس آینگار

ما تمرین کنندگان یوگا در تمرین آساناها، بدن خویش را در وضعیت های متفاوت و نامتعارف قرار می دهیم، حالت‌هایی که در زندگیِ روزمره ما جایی ندارند. این وضعیت های نامتعارف چه ارزشی برای ما دارند؟ آیا آساناها تنها وضعیت هایی فیزیکی به شمار می آیند؟ یا این که از نقشی ورای تمرینِ فیزیکی برخوردار می باشند؟
پراشانت آینگار خاطرنشان نموده است که برای این که بتوان وضعیتی به عنوان آسانا به حساب بیاید به رویکردِ بدنی، رویکردِ تنفسی و رویکردِ ذهنیِ خاصی نیاز است (از آثار ایشان؛ آلفا و اُمگای تریکوناسانا). قرار دادنِ بدن در وضعیت های بخصوص، حالتی بی نظیر و منحصر به فرد از هشیاری را ایجاد می نماید.
تمرینِ آسانا در وهله اول به منظور تجربه این حالات هشیاری یا حالاتِ بدنی-ذهنی، و واکاویِ ارتباطاتِ ژرفِ بین وضعیت های بدنی، تنفس، جریان خون و لنف، دستگاه عصبی و غیره، و همچنین حالت ذهنی همراهی کننده این موارد انجام می گردد.
همین واکاوی ها و مکاشفه است که پرداختن به یوگا را چنین جذاب، مهیج و شگفت انگیز می سازد.

اگر تمرین خود را تنها فعالیتی فیزیکی لحاظ کنیم (تنها به جنبه ی فیزیکی اش نظر داشته باشیم)، به تمرینی مکانیکی و اتوماتیک مبدل شده و به این ترتیب شاید خسته کننده و ملال آور بنماید. هرچند چنین تمرینی همچنان از تاثیراتِ مثبت بر روی بدن برخوردار خواهد بود اما مقصودِ واقعیِ یوگا به این شکل قابل تحقق نیست.
هدفِ تمامِ آساناها در نهایت تاثیری یکسان می باشد: پیشی گرفتن از نوسانات هشیاری (یا به بیانِ حکیم پاتانجلی: چیتا وریتی نیرودها). ذهنِ ما به طور معمول منحصراً به برنامه ها، اندیشه ها، دغدغه ها، قضاوت ها، مجادله ها، خاطرات و غیره معطوف می باشد. هنگامی که تمامیِ این وریتی ها (نوسانات) متوقف شدند و ذهن آرام یافت، متانت و رفتارهای سنجیده نوین پدیدار خواهند شد، زلال و هم آهنگ، با رنگ و بوی تعادل و شادمانی.
این امر امکانِ مشاهده گریِ خویشتن و ذاتِ حقیقت را به شکلی شفاف و نامغرضانه فراهم می آورد. این تاثیر در تک تکِ آساناهایی که یک تمرین کننده ماهر و بالغ انجام می دهد، به چشم می خورد.
اما برای ما، که در مسیر یوگایی قرار داریم، آثارِ روانیِ آساناها تحت تاثیرِ عواملِ مختلفی قرار دارند:

1 – دسته بندیِ آسانایی که به انجامِ آن مبادرت می ورزیم: خم به جلو، خم به عقب، وضعیت های معکوس، وضعیت های ایستاده و غیره.
2 –  آسانایی خاصی که به انجام آن مشغول می باشیم: برای نمونه، بین آثارِ حاصله از ویرابادرآسانای یک با آثار حاصله از پراساریتا پادوتاناسانا تفاوت وجود دارد، با این که هر دو در دسته ی وضعیت های ایستاده قرار دارند.

3- تنوعات متفاوتِ آساناها و طریقه استفاده ما از ابزار؛ همه ی آساناها از تنوعات متفاوت بسیاری برخوردار می باشند (تمامِ این اشکالِ متفاوت از آثارِ ذهنیِ مختلفی برخوردار می باشند).

4 – استفاده از تنفس: از تنفس به شیوه های مختلف می توان بهره جست، ما می توانیم نَفَس را به نواحیِ متفاوتِ بدن هدایت نمود و این امر نیز بر روی آسانای ما تاثیر می گذارد.

آثارِ آساناها تجاربِ درونی و احساساتی هستند که ممکن است بیانِ واضح آن دشوار بنماید. هر فرد این تاثیرات را به ژرفا تنها از طریقِ تمرینِ شخصی می فهمد. سفری است که هر کس می بایست به تنهایی طی کند؛ مکاشفه ای جامع و کامل از تَن، نَفَس و ذهن.
علیرغمِ این دشواری در بیانِ فصیح موضوع، تمامِ تلاشِ خود را در راستای روشن نمودنِ موضوع خواهم کرد و ایده های متعددی را که ممکن است در حینِ این سفر به مکاشفه و تامل شما یاری برسانند، ارائه خواهم نمود.
این بررسیِ اجمالی قرار نیست جامع باشد، بلکه می کوشد به آساناهای متعددی صرفاً اشاره نماید و آثارِ عمده حاصله از آن ها را وصف کند.
توصیفاتی که (بالطبع) بر مبنای تجارب نگارنده می باشد که بدیهی است از شخصیت و تمرین خودم مایه می گیرد، و به قابلیتِ ناکافی بنده در توصیفِ آن چه هنگام تمرین تجربه می کنم، محدود می باشد. پس، لطفاً توضیحاتِ ذیل را به مثابهِ پیشنهاداتی در نظر بیاورید که شما را برای این که خود به کشفِ تاثیراتِ آساناها بر دستگاهِ بدن و ذهن خویش بپردازید، تشویق می نماید.

وضعیت های ایستاده

وضعیت های ایستاده اساس تمرینِ آینگار یوگا را تشکیل می دهند و قدرت، انعطاف، استواری، سبکباری، حس جهت یابی و تعادل را توسعه می بخشند. این وضعیت ها پاها را تقویت می نمایند و به ما یاد می‌دهند که چگونه روی پاهایمان استوار باشيم و کشش به بدن از پایین را می آموزند. آن ها همچنین دو بخشِ حیاتی از بدن ما را می گشایند: لگن و کمربندِ شانه ای. آزادی حرکت در ناحیه ی لگن، حرکاتِ ملایمی را در پی دارد که گرفتگی در ستون فقرات و قسمت پایینی کمر را رفع می کنند. آزادی حرکت در شانه ها و قفسه سینه گشادگی ایجاد نموده و عملکردِ تنفسی را بهبود می بخشد.
وضعیت های ایستاده شالوده یادگیری دو اصلِ بنیادی در سبکِ آینگار، یعنی همترازی و دقت و درستی حرکات را بنا می نمایند. تمامیِ وضعیت های ایستاده چالش برانگیز اما در عین حال پُربار می باشند. آن ها قدرت اراده، قوای ذهنی و استقامت را ارتقاء می دهند. به همین خاطر است که مکاشفه ما با این دسته از وضعیت ها شروع می شود. کاشتنِ پاها در زمین، بنیان استواری را که تنها فیزیکی نیست، بنا می نهد. هنگامی که محکم روی پاهایی قوی می ایستیم، این امر تقویتِ اعتماد به نفس و تعامل ما با دنیای بیرون را نیز سبب ساز می گردد. تکان دادن یا انداختنِ ما دیگر چندان راحت نیست.

پایداری ذهنی و فیزیکی در کنارِ هم رقم می خورند. حس راحتی و سهولتِ حرکت که همگام با تمرین وضعیت ها ارتقاء می یابد، نوعی سبکباریِ ذهنی را خلق می کند که برای عبور از بحران ها و چالش هایی که دارای توانِ بالقوه برای ایجادِ سنگینی و بی روحیگی می باشند، به کار می آیند. اگر سبکبار و انعطاف‌پذیر باشیم (هم در تن و هم در ذهن)، احتمال دارد از سد چالش هایی که مقدر است در مسیر زندگیِ ما قرار بگیرند عبور نماییم یا از روبرویی با آن ها بپرهیزیم.
این تاثیرات در کلِ وضعیت های ایستاده مشترک است اما همان طور که شرح داده شد، تفاوت هایی بینِ آثار وضعیت های مختلف در این خانواده (خانواده وضعیت های ایستاده) وجود دارد و این تفاوت ها با آشناییِ ما با تنوعات مختلفِ انجام هر وضعیت و گزینه های متنوع استفاده از ابزار، جزئی تر و گسترده‌تر می گردند. به منظور روشن ساختن، دو وضعیتِ مختلفِ قهرمان یا جنگجو را با هم قیاس خواهم نمود:
ویرابادراسانای ۱ و ویرابادراسانای ۲

تصویر ابتدای مطب را مشاهده نمایید 🙂

هر دو وضعیت چالش برانگیزند، هر دو ران ها را تقویت نموده، در ناحیه لگن انعطاف ایجاد کرده و ستون فقرات را از پایین (دنبالچه) امتداد بخشیده و به دستگاه قلبی ششی انرژی ساطع می نمایند. گفته می شود که شیوا این وضعیت ها را برای غلبه بر ترس به یوگا آموزان هدیه نموده است.
ویژگی ذهنی جنگجو ننگریستن به هر دشواری به منزله مانع و بلکه در نظر گرفتنِ آن به مثابهِ یک چالش و فرصت برای بهبود و ارتقاء می باشد. این ویژگی بین هر سه وضعیتِ جنگجو (یک، دو و سه) مشترک است.

ویژگی دیگر یک جنگجو تواناییِ برقراریِ حالتِ متعادل و پایدار در موقعیت های سرشار از فشار روانی می باشد. این ویژگی نیز همگام با تمرینِ این وضعیت ها توسعه می یابد. همراه با تلاش و چالشِ فیزیکی ای که تنفس را تحریک کرده و عضلات را به چالش فرا می خواند، تمرین کننده می بایست تنفس را روان و صورت خویش را راحت نگاه دارد. تفاوت اصلی بینِ ویرابادراسانای یک و ویرابادراسانای دو این است که این دومی بدن را به شیوه ی جنبی (به پهلو) بسط داده، در حالی که وضعیتِ اول، امتداد بخشی عمودی را سبب می گردد. در ویرابادراسانای ۲ رانِ عقبی را می بایست در حینِ
چرخاندنِ مفصلِ ران و زانوی پای جلویی از داخل، به عقب راند.

ویرابادراسانای ۲
این اعمال گشایشی را در ناحیه ی کشاله ران و همچنین فضایی در مفصل ران با خود به ارمغان می آورد. در عوض، در ویرابادراسانای یک، لگن به طور کامل تغییر موقعیت می دهد و بدن به سوی بالا کشیده می شود. خطی که پای عقبی را به دست ها متصل می کند، امتداد یافته و به داخل انحنا پیدا می کند.
استاد آینگار اظهار داشته است که: کشیدگی به بار آورنده تیزهوشی و چابکیِ فکر است، حال آن که انبساطِ بدن جنبه هیجانی را بهبود می بخشد و قابلیت مهار کردنِ عواطف را ارتقاء می بخشد. یک پیشبردِ متعادل هم هوش هیجانی و هم تیزهوشی را بهبود می دهد. هر فرد می بایست هم هوشِ مغز (تیزهوشی) و هم هوشِ قلب (عواطف، احساسات و هیجان ها) را ترقی بخشاید.
ویرابادراسانای ۲ انبساطِ سینه و حفره شکمی را باعث می شود و به این ترتیب ممکن است جنبه ی هیجانیِ مرتبط با آن ها را بهبود دهد. از این رو، این وضعیت بر روی انرژی آپانا کار می کند و به تحریک و تقویتِ آن کمک می رساند.
بر مبنای یوگا، پرانا انرژی حیاتیِ کیهانی است که در تمامیِ سطوحِ هستی پراکنده است. در  میان آدم ها، عمکردهای بدنی با پنج نوع انرژی حیاتی انجام می گردند (پرانا وایو ها). این وایو ها شاملِ پرانا (ی قفسه ی سینه)، آپانا، سامانا، اودانا و ویانا می باشند، پنج وجه از نیروی کیهانیِ حیات بخش. در نقطه مقابل، ویرابادراسانای یک به شدت بر روی ستونِ فقرات و قفسه سینه کار می کند و به این ترتیب پرانا و اودانا را بالا می برد.

ستونِ فقرات همراه با بالا کشیده شدن و انبساطِ قفسه سینه به بالا کشیده می شود. این وضعیت قدرت، چابکی و اعتماد به نفسِ جنگجو را قوا می بخشد، همراه با ارتقای ایمانِ ژرفی که از سرسپردگیِ تمام و کمالِ پای جلویی، چرخاندنِ سر به عقب و چهره به بالا همراه با عقب بردنِ چشم ها به سمتِ پشتِ جمجمه سرچشمه می گیرد. در این موقعیت، یوگی خود را به خدایش تسلیم می نماید، نه این که از سر ضعف، بلکه از جایگاهِ قدرت و اعتماد به نفس. توانی که سر می افرازد برای خودستایی استعمال نمی شود، بلکه به عنوان پیشکشی به پروردگار عرضه می گردد.
مترجم : حمید رضا مختارزاده

خروج از نسخه موبایل