Iyengar Yoga Shiraz

سوتراهای یوگا ؛ اثر پاتانجَلی: راهنمایی موثق برای آموختنِ معرفت یوگا – قسمت سوم

یاما

یاماهای پنجگانه که هم برای علاقه‌مندان به یوگا و هم افراد دیگر گرانقدر است، ما را به سوی ارزش‌ها و اصول اخلاقی و عرفی والاتری رهنمون می‌کند. این یاماها هم به بهزیستیِ افراد و هم به رابطه‌ی آن ها با دیگران توجه دارند. پاتانجلی، یاماها را پیمان‌های استوار و عالم گیری می‌خواند که از بَندِ زمان، رده‌ی اجتماعی یا زیستگاه هر فرد، رها است. اگر چه این مراقبتِ اخلاقی، عصرها پیش تبیین شده است، اما همچنان برای مجاهدت معنوی یوگا حائز اهمیت می‌باشد. یاماها شالوده‌ی نیرومندِ اخلاق مداری که برای پیشروی در مسیر روحانی مورد نیاز است را بنا می کنند.

Yama – The Restrainst of Yoga

۱. آهیمسا

آهیمسا اصل اخلاقیِ پرهیز از خشونت می‌باشد. این نکته که پرهیز از خشونت، اولین آموزه‌ی شرح داده شده به دستِ پاتانجلی است، شایان توجه می‌باشد و بدین سان، این یاما، حال و هوایی را که فرد می‌بایست به یوگا بپردازد، با دیگران تعامل داشته باشد و رفتار کند را ترسیم می‌نماید.

نبایدهای آهیمسا (نقش منفعل) شامل آسیب نزدن به خود و دیگران از راه های جسمی، کلامی و ذهنی می‌باشد. اما نقش فعالانه‌تر آهیمسا، گرامی داشتن و مهرورزی به همه‌ی ذرات هستی است که خودِ هر فرد را نیز شامل می‌شود.

این رفتار، ذهنِ خروشانِ ما را که با ستیزه‌جویی، خشم و خودکامگی لکه‌دار شده است، آرام می کند و ما را به سوی حالت آرامش بخش یا ساتویک (ساتوایی) رهنمون می‌سازد که برای مراحل آینده‌ی یوگا مورد نیاز می‌باشد. تمرینِ آهیمسا ما را در مسیرِ کردارِ صحیح قرار

می دهد و به اندیشیدن درباره‌ی پیامدهای کارماییِ رفتارمان برمی‌انگیزد.

پرهیز از خشونتِ به صورت راستین، نیازمندِ آگاهی و احترام نسبت به همه‌ی موجودات

می‌گردد. برای یک یوگی، زندگیِ یک انسان و یک پشه ارزشمند‌اند. هر دو روح دارند، هر دو شکلی از پروردگار هستند، پس نمی‌بایست کشته شوند.

بر اساسِ یوگا، همگیِ مخلوقات در این جهان، مقصودی را دارا می‌باشند.

ما در جایگاهِ داوری بر سر این که آیا نقشِ دیگری از نقش ما کم اهمیت‌تر است، قرار نداریم.

علاقه‌مندان یوگا هر موجود زنده را امتدادی از خود می‌دانند، از این روی، به خاطرِ لذت جوییِ حواسیِ خود، موجود زنده ای را نمی‌کشند. کشتنِ حیوانات گواهِ آشکاری از سرپیچی از آهیمسا می‌باشد.

با این حال، اگرچه بسیاری از ما نه تنها با رژیمِ گیاهخواری زنده می‌مانیم، بلکه بسیار تندرست تر هم می‌شویم، اما استثنائاتی وجود دارند که گوشت خوردن را پذیرفتنی می‌گردانند.

برای مثال، برای افرادِ بسیار ناتوان، یا افرادی که دچارِ سوءِ تغذیه می‌باشند و یا کسانی که از بیماری‌های جان‌کاهی رنج می‌برند که شاید خوردن گوشت برای ایشان سودمند باشد.

بی اعتنایی به این نیاز، می تواند گواهی از خشونت برابرِ خود تلقی گردد. بر روی زیراندازِ یوگا ، آهیمسا تمرینِ تسلیم شدن برابرِ محدودیت های خود است.

فشار آوردن بیش از اندازه به خود یا انجام تمرین های سخت و وسواس‌گونه معایب بیشتری نسبت به مزایایش به بار می آورد.

هر تمرین یوگایی که تن را می‌فرساید یا آسیب‌زا است، با اصل اخلاقیِ آهیمسا ناسازگار

می‌باشد. در راستای مراعات کردنِ آهیمسا، فرد باید جسم خود را مشتاقانه بپذیرد.

به عنوان یک معلم، آهیمسا به معنیِ آگاه بودن از چهارچوبِ جسمیِ شاگردان می‌باشد. هنگامی که شاگردی را به صورت عملی کمک می‌کنیم، می‌بایست نسبت به او ملایمت و ملاحظه به خرج دهیم. به شاگردان یاری دهیم تا سعی و تلاش خود را بکنند، اما نه تا سرحدِ آسیب دیدن.

ورای جسم، آهیمسا به معنی این است که از گفتارِ پرخاشگرانه می بایست اجتناب شود.

با پذیرفتنِ آهیمسا، فرد مواظبِ انعکاساتِ عاطفی و روانشناختی گفته‌هایش بوده و یاد

می‌گیرد با دیگران به شیوه‌ی شفقت‌آمیزتری سخن گوید.

به عنوان طلایه دارِ اصول آشتانگا یوگا، آهیمسا ما را به افرادی مهربان‌تر تبدیل می کند.

۲.ساتیا

ساتیا تمرینِ راستی در گفتار، پندار و رفتار می‌باشد. این امر نه تنها پرهیز از دروغ گفتن

می‌باشد، که هم راستا بودن حرف‌ها با اعمال را نیز در بر دارد. در حالی که ممکن است حس کنیم که دروغ در کوتاه مدت از ما حفاظت می‌کند، اما سرانجام، سزای آن‌ها را خواهیم پرداخت.

صداقت به ما کمک می کند که میان راستی و کذب را تمیز دهیم. اگر با خود رو راست نباشیم یا نخواهیم که واقعیت را در موردِ دیگران نظاره‌گر باشیم، آن گاه به فردی بدل می‌شویم با جهانبینیِ منحرف و هیچ بعید نیست که روزی از واقعی نبودن باور‌های خود دچار سرخوردگی شویم.

هنگامی که در نقش مربی یوگا قرار دارید، آن وقت می توانید ساتیا را با معتبر و موثق بودن، تمرین کنید.

می توانید به شاگردانِ خود، تمرینِ ساتیا را با افتخار کردن به تنشان بیاموزید. آن ها را ترغیب کنید تا خود، تشخیص بدهند که چه آسانا یا تمرینی بالاتر از سطح آنها قرار دارد. هنگامی که به شاگردان خود، گزینه‌ی پیشرفته‌ای را پیشنهاد می کنید، می‌توانید به آنها یادآوری کنید که چنانچه کاملاً احساسِ آمادگی می‌کنند، آن وضعیت را امتحان نمایند. همین موضوع برای تمرین یوگای شخصی خودتان هم صدق می کند.

۳. آستیا

آستیا اصل اخلاقی پرهیز از سرقت است. این امر به معنای عدم دست‌درازی به هر چیزی است که حقی بر آن نداریم. یا مالِ ما نیست که شامل دزدیدنِ ایده‌ی کس دیگری و جلوه دادن آن به شکلِ ایده‌ی خودمان است، و یا دزدیدن جفتِ دیگری، یا سوءاستفاده از اطمینان شاگردان و یا سرقتِ یک شیء مادی. پایبندی به آستیا، ساتیا یا صداقت را نیز پرورش

می‌دهد. آستیا ما را میان دیگران دارای ارج می کند و نیک رفتاریِ ما را نسبت به جامعه گسترش می‌دهد.

۴. براهماچاریا

براهما‌چاریا به معنی به کار گیریِ درستِ انرژیِ جنسی هر فرد است. این یاما به شدت مورد مناقشه قرار دارد و به صُوَرِ گوناگون مورد تفسیر قرار می‌گیرد. پاره‌ای از اوقات، آن را تجرد یا خودداری از پیوند زناشویی تعبیر کرده‌اند. به این منظور که فردی که به زندگی یوگایی پایبند است می‌بایست از برقراریِ رابطه جنسی چشم پوشی کند.

اگر چه برخی از اهالی یوگا ممکن است برای پیشبرد مقاصد روحانی خود تجرد بجویند اما این امر انتخابی است که برای عامه‌ی مردم یا «افرادِ خانه‌دار»، مناسب نیست.

افراد خانه‌دار لفظی است که در هندوستان به افرادی که در میان جامعه زندگی می‌کنند، اطلاق می گردد.

بیشترِ یوگی‌های امروزی، خانه‌دار می‌باشند و نه فرزانگانی که کلّ زندگانی خود را با مراقبه در غارها گذرانیده‌اند. افراد خانه‌دار، دارای همسر، زندگی اجتماعی و شغل می‌باشند.

غالباً تجرد جستن برای فردی با این شناسه‌ها بیش از حد سنگین است. برخی این اصطلاح را اداره کردن زندگی جنسی خود تفسیر کرده‌اند، این که برده‌ی امیالِ جنسی خویش نباشیم و خود را محدود به کامجویی از یک شریک جنسی بنماییم.

تعبیر دیگر، استفاده از این انرژیِ آفرینشگرانه در راه های گوناگون و نه صرفاً مقاربت جنسی می‌باشد، مثلا استفاده از این انرژی در خلقِ اثری مبتکرانه، نوشتن یک کتاب و یا پختن یک خوراکِ نیکو.

هر تفسیری هم که از این یاما داشته باشیم، تمرین کردن بر روی آن، قدرت اراده، انرژی خلاقانه و شور و نشاط را می‌پروراند، ویژگی‌هایی که یک یوگی بدان نیاز خواهد داشت.

۵. آپاریگِراها

آپاریگراها به معنی عدم مال اندوزی و فزون‌خواهی می‌باشد. این یاما، ما را بر می‌انگیزد تا ساده‌زیستی را تمرین کرده و آن چه نیاز نداریم را بیرون بیاندازیم.

دارایی‌های دنیوی هرگز با خود آرامش یا شادکامی نمی‌آورند. آپاریگراها به ما یاد می‌دهد که از اقلام مادی که بر سرِ راه رشد روحانی قرار می‌گیرند خود را جدا کنیم.

خلاص شدن از شرِّ وسایل اضافی در یک خانه می‌بایست به صورت مستمر دنبال شود.

می‌توانیم پذیرای فلسفه‌ی یک در ازای یک باشیم؛ یعنی مثلاً هر وقت یک شلوار جین خریداری می‌کنیم، یک شلوار قدیمی خود را ببخشیم، این گونه هیچ وقت اقلامِ مازاد شکل نمی‌گیرند.

اپاریگراها می‌تواند به معنی زیاده‌خواه نبودن در عشق و توجه هم تعبیر شود. به عنوان مربی یوگا، تمرین آپاریگراها عمل انفصال خود از عشق و توجه شاگردان می‌باشد.

علاقه‌ی ایشان هیچ گاه نمی بایست انگیزه ی تعلیمِ شما باشد، و شما باید هم نسبت به

تحسین‌ها و هم توهین‌ها بی‌تفاوت باشید.

نیاما

نیاماها دوستداران یوگا را به اختیار کردن سبکی از زندگی فرا می‌خوانند که سفر روحانیِ یوگا را حمایت کند. بر خلاف یاماها، که تمرکز عمده ای بر ارتباطاتِ هماهنگ با دیگران دارند، نگاهِ نیاماها بر سلوک و خودلگامیِ درونی فرد می‌باشد. نیاماها در برگیرنده‌ی خویشتن‌داری و رشد شخصی می‌باشند. مقصودِ این مراقبتِ اخلاقی پنجگانه، برانگیختن تکامل فردی است و این که به اهالی یوگا بیاموزد که چگونه انرژیِ خود را درونی نموده و به درستی مورد استفاده قرار دهند.

نیاما

۱.سائوچا

سائوچا مراقبت اخلاقی پاکیزگی است. مقصودِ پاتانجلی تنها حمام کردن نبوده است، بلکه بحث طهارتِ درونی نیز مطرح است. پاکیزگی بیرونی از ویژگی‌های زندگانی به شیوه‌ی ساتوایی است؛ یعنی تمیز بودن. کسانی که به هاتا یوگا پایبندند، روی بدن، برای رشد روحانی خود، حساب می‌کنند، پس مهم است که با جسم با نهایت احترام رفتار کرد. در بحث طهارت درونی، سائوچا به خلوص جسمی می‌پردازد. تمرین‌های یوگاییِ آسانا و پرانایاما درون بدن را پاکسازی می‌کند، سموم و هوای مانده را از بین می‌برد و بافت‌های سالمِ جدید می‌سازد. خوراکِ پاکیزه، خوراکی تازه، مغذی، ساتوایی و پر از پرانا است. خلوصِ ذهن نیز با غلبه بر عواطفِ منفی مثل حسد، خشم و افزون‌خواهی حاصل می‌شود.

۲. سانتوشا

سانتوشا به معنای قناعت‌ورزی است. در موردِ دارایی‌های مادی، سانتوشا کردارِ خرسند بودن از آنی است که دارا می‌باشیم. اهالی یوگی ترغیب می‌شود که ساده‌زیستی نموده و به یامای آپاریگراها پایبند باشند: یعنی پرهیز از مال‌اندوزی. خوشبختی حقیقی از درون سرچشمه

می‌گیرد، نه از ثروت، شهرت یا قدرت و این اصول نقش یادآورنده را ایفا می کنند.

در سطحی ژرف تر، سانتوشا به خوشنودی حاصله از سعادتمندی درونی اشاره می‌کند. سعادتمندی درونی باور به برخورداری از دارما(قانون طبیعت)، یا رسالتی متعالی و همچنین زیستن در راستای این رسالتِ فردیِ متعالی است. هیچ چیز در این دنیا نمی‌تواند سعادت و خوشبختی را به ما ببخشد، چرا که تنها از درون قابل دسترسی است .

۳. تاپاس
سوترا ۱۱.۴۳ : خویشتن داری، آلودگی‌ها را در خود می‌سوزاند و جرقه‌های الوهیت را شعله‌ور می‌کند.

تاپاس به معنیِ خویشتن‌داری است که شاملِ آهیمسا یا پرهیز از خشونت، بی اعتنایی به مال دنیا و گرفتن تصمیماتی می‌گردد که هم راستا با رویش روحی است.

چنین خویشتن‌داری‌هایی ما را به سوی تجسمِ الوهیت رهنمون می‌کند. نمی‌بایست به تاپاس به سانِ از خودگذشتگیِ دردناکی نگریست بلکه باید آن را به سانِ پرداختن به رشد فردی خود نگاه کرد و صبوری پیشه نمود.

تاپاس به ما اختیار جستن بر خویشتنِ بیرونی در جستجوی رشد درونی را می‌آموزد. اهالی یوگا می‌بایست برای پیشرفت از خودلگامی برخوردار باشند، در غیر این صورت، ذهن، یاغی می‌گردد و خوشنودی را در دنیای بیرونی می‌جوید، که خوشبختیِ راستین نیست.

ما می‌توانیم تاپاس را با کنار گذاردنِ وابستگی ها یا سبک کردنِ آنها تمرین کنیم. به این ترتیب، عاقبت خود را کمتر مشتاق به چنین وابستگی‌هایی می‌یابیم و می‌توانیم خود را از آنها رها کنیم. تمرینِ اعمالِ کوچک از خویشتن‌داری برای مراحلِ آینده‌ی یوگا کلیدی است، که تمرکز و قدرتِ اراده را طلب می کند.

۴. سُوادهیایا

سوادهیایا تمرینِ خودآموزی است. این امر به معنای کسبِ شناختِ واقعی از خویشتن در راستای ادراکِ دارما یا رسالتِ فردیِ خود در زندگی می‌باشد که لازمه‌اش پروراندنِ آگاهیِ درونی و تلاش برای ادراکِ چگونگیِ علمکردِ ذهن است.

از لحاظ لغوی که بنگریم، سُوادهیایا، تعلیم و تربیت را در نقشِ ریشه کَن کننده‌ی جهالت و گشاینده‌ی ذهن معرفی می کند.

ما می توانیم سوادهیایا را با خواندن و تامل بر نوشتار‌های روحانی نظیر سوتراهای یوگای پاتانجلی، تمرین کنیم.

۵. ایشوارا پرانیدهانا

ایشوارا پرانیدهانا سرسپردگیِ مطلق و تسلیم بودن در برابرِ پروردگار است. این امر ربطی به دینداری ندارد؛ پروردگار در اینجا به مفهومِ الوهیتِ باطنی درونی ما است. این نیاما، ما را به تسلیم کردنِ ضمیرِ فردیِ خود به الوهیت باطنی خویش بر می‌انگیزد.

به این ترتیب، فرد، انرژی مصرفی در راه جذبه‌های زمینی را به سمت و سوی مقصودِ پیوستگی با پروردگار هدایت می‌کند. این امر، احساسِ جدا‌ افتادگی را از بین می‌برد، به این صورت که فرد را بر میانگیزد که پروردگار را در هر چیز و هر کس نظاره‌گر باشد.

ایشوارا پرانیدهانا راه ساده و مستقیمی به سوی بیداری است و همچنین دشوارترین

نیامایی می‌باشد که می‌توان به کار بست، چرا که نیاز به تسلیمِ مَنیت دارد. بسیاری از افراد دو دستی به هویت‌های اجتماعی خود چسبیده‌اند و ارزش مفرطی برای چیزهایی مثلِ سمت های شغلی، ظاهر و ثروت قائل می باشند.

در هر حال، هر فرد می تواند به ایفا کردنِ نقشِ خود در جامعه ادامه دهد اما یوگا ما را به فراموش نکردن الوهیت باطنی متعالی خود دعوت می‌کند.

حمید رضا مختارزاده

خروج از نسخه موبایل