مترجم: بهمن مختارزاده
این نقل قول از ب.ک.اس آینگار، یوگا را به عنوان نوع خاصی از آینه تعریف میکند که بر خلاف هر آینه استانداردی میتواند وضعیت ذهنی درونی ما را منعکس کند. چگونه یوگا میتواند به عنوان چنین آینهای عمل کند؟
ما این توانایی را داریم که در هر فعالیتی که در آن شرکت میکنیم با خود ارتباط برقرار کنیم. از نظر تئوری، در هر عملی که انجام میدهیم، میتوانیم تمایلات و ویژگیهای ذهنی خود را مشاهده کنیم. بیخیالی در مقابل کمال گرایی، بی پروایی بیش از حد در مقابل احتیاط بیش از حد، عجله در مقابل احتیاط، به تعویق انداختن در مقابل فعالیت بیش از حد، صبر در مقابل بیحوصلهگی، توانایی تمرکز در مقابل حواس پرتی، و غیره.
این تمایلات و ویژگیهایی که با خود به مت یوگا میآوریم و میتوانیم آنها را در تمرین خود تماشا کنیم. با این حال، دلایل خاصی وجود دارد که چرا استاد آینگار این ادعا را دارد که هر فعالیت دلخواه میتواند به عنوان یک آینه جادویی برای نگاه کردن به درون باشد. یوگا از بسیاری جهات یک فعالیت منحصر به فرد است.
اول و مهمتر از همه، تمرین یوگا آزمایشگاهی برای کشف خودمان است. یعنی در فعالیتهای روزانه و کسب و کار زندگیمان مکث میکنیم و زمانی را به با خود بودن، مشاهده، کاوش و مطالعه خود اختصاص میدهیم (سوادهیایا). در زندگی روزمرهی ما، بسیاری از چیزها به سرعت و اغلب به طور همزمان اتفاق میافتد. ما باید به موقع واکنش نشان دهیم و چند کار را با هم انجام دهیم. در نتیجه، ما معمولاً بیش از حد فعال و واکنشپذیر هستیم و نمیتوانیم برای نگاه عمیق و مشاهده مکث کنیم. ما باید به دنبال تعادلی بین ثبات و وسعت، تلاش و بیتلاشی، گسترش بیش از حد خود و عقب ماندن باشیم. ما باید به کاری که انجام میدهیم آگاهی بیاوریم و حضور داشته باشیم.
وقتی در این راه حواسمان باشد و تمرکز داشته باشیم، سیستم عصبی ما آرام و ذهنمان ساکت و شفاف میشود. بنابراین، در حالی که بیشتر فعالیتهای روزانه ما باعث ایجاد اختلالات، فعال شدن بیش از حد سیستم عصبی سمپاتیک و سر و صدای زیاد ذهنی میشود، تمرین یوگا دقیقاً برعکس عمل می کند – سیستم عصبی پاراسمپاتیک را فعال کرده و آرامش ذهنی ایجاد میکند.
هنگامی که ذهن روشن میشود، میتواند مانند یک دریاچه آرام منعکس شود. ما میتوانیم به اعماق درون نگاه کنیم و لایههای عمیقتر دریاچه درونی خود را مشاهده کنیم. آنگاه میتوانیم صفات و تمایلات پنهان خود را به شیوهای خنثی و عینی ببینیم. ما میتوانیم روشهای طبیعی خود را برای واکنش یاد بگیریم و در نظر بگیریم که آیا این واکنشها برای ما و محیط ما مفید هستند. و آیا رنج ما را کاهش یا افزایش میدهند. سپس به تدریج هوشیارتر میشویم و این ذهن آگاهی به زندگی روزمره ما نیز کشیده میشود. ما یاد میگیریم که به جای واکنش خودکار، واکنش مناسب نشان دهیم. ما آزادتر میشویم زیرا کمتر تحت تأثیر الگوهای رفتاری مکانیکی قرار میگیریم که اغلب در زیر آگاهی خودآگاه ما قرار دارند.