Iyengar Yoga Shiraz

سوتراهای یوگا ؛ اثر پاتانجَلی: راهنمایی موثق برای آموختنِ معرفت یوگا – قسمت آخر

سوترای ۱۱.۴۶:  آسانا، استواری تمام عیار جسمی، پایداری ذکاوت و عطوفتِ روح می باشد.

آسانا

آسانایی که پاتانجلی قرن ها پیش بدان اشاره داشته است با پرداختِ وسواس‌گونه به وضعیت‌های کاماتکاراسانا و ایستادن روی دست که امروزه انجام می‌شود، هیچ سنخیتی ندارد. آسانا یا وضعیت‌های‌ یوگا تماماً فیزیکی نیستند.

آسانا علاوه بر پایداری فیزیکی می‌بایست با پایداری ذهنی نیز تمرین شود. آسانا، مولفه‌ای روحانی دارا است و هنگامی که با آگاهی اجرا شود، ذهن، جسم و روح را به وحدت می‌رساند. آسانا زمینه‌ساز برخورداری از سلامت اندام ها و غدد و کارآمدی گردش خون و دفعِ شایسته و سم‌زداییِ طبیعی است.

آساناهای یوگا حکاکی شده در غارهایی بسیار باستانی

تندرستی جسمی بی گمان برای پیشروی در مسیر یوگایی و گام‌های پسین ضروری است. آسانا همچنین به ما یاد می‌دهد که چگونه به صورت بی حرکت بنشینیم و بدین گونه ما را برای نشستن در طول پرانایاما و مراقبه آماده می سازد.

پرانایاما

هرچند پرانایاما یا تنظیمِ نَفَس در کنارِ آسانا و مراقبه، از سه مولفه‌ی اصلیِ یوگا محسوب

می‌شود، اما از عمده‌ی تمرین‌های یوگایی مدرن حدف گردیده است. یوگی‌هایی که متمایل به پیشروی در مسیر یوگایی هستند نمی‌بایست از این گام سرنوشت ساز غافل بمانند. پرانایاما به «دم گستری» برگردانیده شده است که تنظیم آگاهانه‌ی نَفَس و تغییر جریان طبیعی تنفس را در بر دارد.

چهار بخش از پرانایاما وجود دارد:

۱. رِچاکا: بازدم

۲. پوراکا: دم

۳. باهیا-کومباکا: حبس تنفس پس از بازدم

۴. اَنتَر-کومباکا: حبس نفس پس از دم

پرانایاما در سطح مبتدی عمدتاً بر روی دم و بازدم تمرکز دارد. در حالی که پرانایامای پیشرفته در برگیرنده‌ی نگاه داشتنِ دَم،  معلق نگاه داشتن تنفس، و همچنین بانداها و مودراها می باشد.

پرانایاما نقش پیوندی بین تمرین‌های بیرونی و درونیِ یوگا را ایفا می‌کند. سه شاخه‌ی نخستِ پاتانجلی (یاماها، نیاماها و آسانا) تمرین‌‌های  بیرونی به شمار می‌روند که به یوگی یاری

می‌رسانند تا بر تن و انرژی خویش اختیار جوید. پرانایاما گامی است که به یوگی‌ها کمک

می‌کند به تدریج و به آرامی از تمرین‌های خارجی به تمرین‌های داخلی وارد شوند.

«به سان نسیمی که ابرها را از روی خورشید کنار می زنند، پرانایاما روشناییِ خرد را از ابرهایی که پنهانش کرده‌اند، می‌پالاید». بی کی اس. آینگار

تنها هنگامی که ذهن خود را از جهالت و آشفتگی پاک می‌سازیم خواهیم توانست تمرکز کنیم. تنها با تمرکز قادر خواهیم بود مراقبه نماییم و تنها با مراقبه است که می‌توانیم به غایت نهایی یوگا یعنی خودشناسی دست پیدا کنیم.

پراتیاهارا

سوترای ۱۱.۵۴: پس کشیدنِ حواس، ذهن و هشیاری از تماس با محرک خارجی و سپس به درون کشیدنِ آن ها به سوی خویش پراتیاهارا است.

پراتیاهارا تحت عنوانِ پس کشیدنِ حواس تعریف می‌شود و در مسیر یوگایی گامی کلیدی تلقی می‌گردد. تمامی تمرین‌های یوگایی با انفصال ذهن از دنیای بیرونیِِ وهم آلود، به آن سمت و سویی درونی می‌دهند. اما پراتیاهارا ذهن را از بردگی آزاد می‌کند، از لذت‌جویی حواس. دلبستگی ها و برانگیختگی های حواسی

پراتیاهارا به ذهن مربوط می‌شود. به صورت عادی، اندام پنجگانه‌ی حواسی (چشم ها، گوش ها، بینی، دهان و پوست) به اندام ادراکیِ خود متصل می‌گردند (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه).

ذهن تاثیرات را از اندام های ادراکی دریافت می‌کند و آن‌ها را در حافظه ذخیره می‌نماید. با به یاد آوردن لذت‌های تعاملات اندام های حواسی، ذهن و حواس تا به ابد جویای لذت بیشتر خواهند بود.

«به دلیلِ نیروی تاثیراتِ دریافتیِ گذشته، فرد به دنبال کردنِ برانگیختگیِ حواسیِ تازه، با وَلَع ادامه می‌دهد. اما او هرگز سیر نخواهد شد، که این، به شوربختی و پژمردگی منتهی

می شود». آینگار

پراتیاهارا به خرد و هوش ما می‌فهماند که هیچ لذتِ حواسی قادر به ارضاء روح نمی‌باشد. در پراتیاهارا فرد از هوش و خرد خود برای نظم و سازمان‌دهی به ذهن استفاده می‌کند. با قدرت گرفتن خِرَد به تمیزدهی ما بینِ شایسته و ناشایست، درست و غلط، اشتیاق برای کامرانی‌های حواسی به تدریج محو می‌شود و جوینده‌ی روحانی قدمی دیگر به آرمان متعالی خود، یعنی خودشناسی گام بر می‌دارد.

دارانا

دارانا تمرین تمرکز است. دارانا با این که مشابهِ مراقبه نیست اما با موفقیت در این گام است که می‌توان سرانجام حالتِ مورد نیاز برای مراقبه را تجربه کرد. یوگی می‌بایست نخست بر دارانا مسلط گردد و فقط و تنها فقط آن گاه است که دیانا امکان‌پذیر می‌گردد. برگردانِ «مراقبه»، تعریف نسبتاً بی ربطی را ارائه می‌دهد، در واقع دیانا، حالتی از آگاهیِ برهنه از اندیشه است که بسیار کمتر از آن چه ادعا می‌شود، افراد بدان دست یافته‌اند. برای رسیدن به این مرحله، ذهن باید متمرکز باشد. ذهن چون پرنده‌ای است که همواره از یک شاخه‌ی فکری به دیگری می‌پرد، هر چه بیشتر برای بیرون کشیدن این افکار تلاش می‌کنیم، به گستاخ‌تر شدنِ بیشترِ آنها منجر می‌شود. حتی در حین تمرکز نیز، افکار می‌آیند و می‌روند، اما بازگردانیدنِ دوباره و دوباره‌ی تمرکز به موضوع تمرکز، ذهن را تمرین می‌دهد که مدت بیشتر و مستمری یک فکر را نگاه دارد. دارانا را هم می‌توان به شیوه‌ی یوگایی تمرین کرد و هم در زندگی روزمره به کار گرفت. هر چه بیشتر زندگی روزمره خود را با تمرکز آمیخته کنیم، در حینِ تمرین مراقبه‌ی خود، راحت‌تر قادر به تمرکز خواهیم بود.

دیانا

رفتار بایسته‌ی اخلاقی، آسانا، پرانایاما و تسلط بر حواس، همگی به فرآیندی تحول‌آفرین‌تر در یوگا منتهی می‌شوند؛ یعنی مراقبه یا دیانا. از طریق مراقبه است که ما می توانیم بی‌ثباتی‌ها و آشفتگی‌های فکری ذهن را نظاره گر بوده و بر آنها اختیار بجوییم.

سوتراهای یوگای پاتانجلی تاکید می‌کند که تمرکز کردن روی یک موضوع به خودی خود دیانا نیست، بلکه دارانا است. از طریقِ تمرکز مداوم و پیوسته، ذهن کم کم به قدری در وجود فرد جذب می‌شود که او را وارد حالتی عاری از اندیشه می‌کند. این دیگر تمرکز روی یک چیز، مثل دارانا، نیست، بلکه آگاهی است که بر «هیچ چیز» تمرکز ندارد.

سوترای ۱.۲: یوگا به معنای توقف فرایند‌های ذهنی است.

سمادی

سمادی دشوار‌ترینِ گام‌های هشتگانه به شمار می‌رود و تا زمانی که تجربه نشود، دور از دسترس باقی می‌ماند. سمادی حالتی است که در آن مراقبه‌گر، خودآگاهی را از طریق جریانِ مستمری از هوشیاری بر روی عینیتِ ادراکی از دست می‌دهد.

سمادی را گاهی خودشناسی یا بیداری نیز می‌خوانند. در این مرحله حس مَنیتِ منحل می‌گردد، هیچ ضمیری وجود ندارد و یوگی به صورت حقیقی به ادراکِ وحدتِ وجودی می‌رسد، این که از هر چیز و هر کس در جهان نه تنها جدا نیست بلکه با تمامی آن‌ها یکی می‌باشد. سطوحِ گوناگونی از سمادی وجود دارد و اینجا نه تنها پایان سفر یوگایی نیست بلکه تازه ابتدای آن به حساب می آید.

حمیدرضا مختارزاده

خروج از نسخه موبایل