نماد سایت Iyengar Yoga Shiraz

یوگا و خروج از چرخه سرزنش و شرم

برای بسیاری از مردم، یوگای مدرن برای درمان مشکلات ذهنی و جسمی و نوعی سبک زندگی معنا یافته است، در حالیکه هدف سنتی یوگا به دست آوردن روشنگری بود. در حال حاضر اکثر علاقه‌مندان یوگا به آن به عنوان ابزاری می‌نگرند تا به آنها کمک کند عاقلانه‌تر زندگی کنند.
وقتی صحبت از سلامت عقل ما می‌شود، عوامل زیادی وجود دارد که باید در نظر بگیریم، اما در این مقاله من روی یک بنیاد اجتماعی به نام – مدل سرزنش/شرم جوامع مدرن پرداخته‌ام.
سرزنش و شرم چنان در الگوی رفتاری مردم ریشه دوانده است که سخت است بدانیم همه چیز از کجا شروع شده است… این مدل رفتاری در افکار، زبان و رفتار ما نهفته شده است.
من با اطمینان خاطر می‌گویم که اکثر ما که در دنیای مدرن زندگی می‌کنیم و در جوامعی که متولد شده‌ایم که با چرخه‌های عذاب “سرزنش/شرم” آکنده شده است! و متاسفانه در همه نهادهای اجتماعی اعم از دولتها، سیستم‌های قانونی، شرکت‌ها، مشاغل (کوچک و بزرگ)، موسسات خیریه، سیستم‌های آموزشی، خانواده و روابط بین فردی وجود دارد.

● سرزنش این ایده است که “من درست می‌گویم، پس تو اشتباه می‌کنی”

● شرم این ایده است که “من کار اشتباهی انجام دادم، بنابراین من یک فرد بی ارزش هستم”

برن براون، شرم را اینگونه تعریف می‌کند:
احساس یا تجربه شدید دردناکِ باور به این که ما معیوب هستیم و بنابراین ارزش عشق و تعلق را نداریم – چیزی که تجربه کرده‌ایم، انجام داده‌ایم یا در انجام آن ناکام بوده‌ایم- و ما را لایق ارتباط نیست.

چرخه سرزنش و شرم در کنار هم سمی است که منجر به رفتارها و اعمال مخرب بیرونی شده و به ما و دیگران آسیب می‌رساند و باعث می‌شود از برقراری ارتباط، دوست داشتن، درستی، شنیده شدن یا ارزشمند بودن فرار کنیم. این چرخه باعث می‌شود ارتباط ما با این واقعیت از دست برود که همه ما موجودات مقدسی هستیم یا موجوداتی روحانی با تجربه انسانی– و اینکه هر یک از ما کاملاً شایسته هستیم نه بی مقدار.

مدل سرزنش و شرم بر این نظر است که فقط برخی از ما شایسته هستیم و یا تنها زمانی که در اقدامی شایسته مشارکت داشته باشیم، شایسته هستیم.

این یک جهان‌بینی وحشتناک برای مردم است. این امر منجر به ارتباطات از هم گسیخته، خانواده‌های از هم پاشیده و اغلب افراد بسیار ناآگاه می‌شود، بدون در نظر گرفتن پیامدهای خطرناک تبعیض جنسی، نژادپرستی، و مشکلات متعدد دیگر مانند تبعیض، جداسازی و جداسازی اقلیت‌ها.

کار سختی نیست که به بیرون از خود نگاه کنیم و همه چیزهایی که در این دنیا اشتباه است را ببینیم، بی عدالتی که به نظر می‌رسد همه جا وجود دارد. ریشه بسیاری از این رنج و سردرگمی‌ها از این چرخه سمی سرزنش/شرم ناشی می‌شود.
من نمی‌توانم بگویم با چه تعداد شاگرد و دوست یوگا کار کرده‌ام که این آسیب را در پویایی خانواده خود تجربه کرده‌اند. من فکر می‌کنم آنچه مهم است درک این است که وقتی رفتار و تعاملات سرزنش و شرم را به عنوان یک فرد جوان تجربه می‌کنید، بر توانایی شما برای خارج شدن از این پارادایم در زندگی بزرگسالی تأثیر می‌گذارد. شما ممکن است قربانی بیش از حد این رفتار شوید یا ممکن است تمایل داشته باشید که مرتکب آن شوید، یا حتی شایع‌تر، هر دو. خود من شخصاً تحت تأثیر این چرخه‌، قرار داشته‌ام و سال‌ها طول کشیده است که لایه‌ها را از بین ببرم تا بفهمم برخی از باورها و آسیب‌های من از کجا آمده‌اند.
چیزی که من پیدا کردم قضاوت، تحقیر خود و رقابت در دنیای یوگا است که باعث می‌شود راه سلامت محور و درونگرایی یوگا به شیوه‌ای برای ابراز قدرت، حذف کردن و تخریب کردن تبدیل شود.
چگونه می‌توانیم در حال مطالعه و تمرین یوگا باشیم که فراگیر بوده و وحدت و یگانگی را ترویج می‌کند؟ اما هنوز از دانش خودشناسی آن بهره‌ای نبرده‌ایم؟ و همواره تبلیغ بهتر بودن ما و بدتر بودن دیگران می‌کنیم؟

همه این موارد به باور و ادراک ما بر می‌گردد. ما به‌ عنوان افراد جداگانه در درون گروه‌های مختلف (خواه گروه‌های خانوادگی، گروه‌های اجتماعی، کلاس‌های یوگا و غیره) باورها و ادراکات قوی در مورد زندگی و نحوه زیستن داریم. فکر می‌کنیم بیشتر ما به عنوان افراد می‌توانیم قبول کنیم که این چیزی است که دنیا را زیبا می‌کند – تفاوت‌های ما.

بسیاری از ما تمایل داریم «شیوه زندگی» دیگری را تجربه کنیم، اما چرا وقتی باورها و ادراکات متفاوت دیگری وجود دارد و با باورهای ما در تضاد هستند، قضاوت و رقابت‌های زیاد شکل می‌گیرد؟
چرا باعث آشفتگی درون می‌شود؟
چرا کسب و کار و موفقیت باید بر اساس بهتر بودن از دیگری باشد؟
چرا این سوالات بیشتر در جامعه یوگا پرسیده نمی‌شود؟
من معتقدم که این الگو به چرخه‌های سرزنش و شرمساری مربوط می‌شود که ما اساساً از بدو تولد به آنها تلقین شده‌ایم. عمق تضاد درونی خودمان را به سختی می‌توان دید، چه رسد به اینکه درون خودمان و رفتارمان را تشخیص دهیم. این یک پارادوکس دشوار است که دیگران را بپذیریم و دوست بداریم و همچنین خودمان را بپذیریم و دوست بداریم. چرخه سرزنش و شرم به ما می‌گوید که برای موفق شدن یک نفر، شخص دیگری باید شکست بخورد، و اگر ما شکست خورده باشیم، به این معنی است که شخص دیگری به راحتی موفق می‌شود. اما هیچکدام از اینها حقیقت را منعکس نمی‌کند. تک تک انسان‌ها به شیوه‌های کوچک روزانه، و به روش‌های بزرگ تغییر دهنده زندگی، مبارزه می‌کنند. چرا تشخيص رنج ديگران اينقدر سخت است و اينقدر آسان است كه نگاه تنگ نظرانه به خودمان داشته باشيم؟

چیزی که وقتی تمرینم را شروع کردم تجربه کردم، بازتابی واقعی از خودم و باورها و ادراکات اصلی من بود. بزرگ شدن در پویایی سرزنش/شرم، تأثیرات بلندمدتی قدرتمندی بر نحوه تلقی ما از خود دارد، و احتمالاً دلیل بزرگی است که چرا من تا این حد به سمت یوگا (مانند بسیاری از ما) جذب شده‌ام.

یوگا راهی به آرامش درون ارائه می‌دهد. این ایده‌آل‌های آرامش‌بخش است که تسکین‌بخش است و شروع به ترغیب ما به نوعی خودشناسی می‌کند که در آن رقابت و برنده شدن ارزش زیادی ندارد. با این حال، فقط به این دلیل که یوگا را شروع کردم به این معنی نبود که یک شبه خودم را از شر این الگوهای سمی خلاص کنم.
نکته مهمی که باید بگویم این است که چقدر مهم است درک کنیم و بپذیریم که اگر نه همه ما، تحت تأثیر چرخه‌های سرزنش و شرم قرار داریم. این بسیار ناخودآگاه‌تر از رفتار آگاهانه است، اما وجود دارد.
یوگا نعمت نجات من بوده است. مشعل اگاهی را به شدت بر روی همه بخش‌های وجود خودم می‌تاباند و از آن زمان هر روز بیشتر از من می‌خواهد. مفهوم کلیدی برای من هوشیاری است. این امر نیاز به صبر دارد و برای رهایی خود (تا حدی) باید آزادی خود را از طریق و درون رشته‌های در هم تنیده پیدا کرد. با افکار و اعمالم هوشیار باشم، تعادل را در زندگی خود حفظ کنم و همیشه بتوانم تشخیص بدهم که اشتباه می‌کنم، عذرخواهی کنم، دیگران را ببخشم و در نهایت خودم را ببخشم.
آینگار یوگا شیراز

خروج از نسخه موبایل