مترجم: حمیدرضا مختارزاده
● درد میآید تا شما را راهنمایی کند. درد استاد شماست
● فلسفه درد غلبه بر آن است.
این دو عبارت یکدیگر را کامل میکنند و با هم راهنمایی شگفتانگیزی برای مقابله با آنچه در عمل و در زندگی ناگزیر با آن مواجه میشویم، یعنی درد، ارائه میکنند. بگذار توضیح بدهم:
درد یک گورو (استاد معنوی) است.
ما اغلب به عنوان یک دوست یا معلم مورد استقبال به درد فکر نمیکنیم و این مهمان ناخوانده را دوست نداریم. در بهترین حالت میگوییم که آدم باید درد را تحمل کند. برخی حتی میگویند: “بدون درد، بدون سود” (که من با آن موافق نیستم). اما ما درد را با احترام، رفتار نمیکنیم، همانطور که با استاد خود رفتار میکنیم! پس چرا آینگار گفت: درد گورو است؟
به شرایط متفاوتی فکر کنید که در آن ما اصلاً نمیتوانیم درد را حس کنیم. این فاجعهبار خواهد بود، ما نمیدانیم چه زمانی به خودمان آسیب یا صدنه میزنیم. هنگام تمرین، نمیدانیم چقدر میتوانیم کشش داشته باشیم و چقدر میتوانیم در آساناهای چالش برانگیز بمانیم!
در واقع، یک بیماری نادر به نام «بیحساسیت مادرزادی به درد (CIP)» وجود دارد که در آن فرد نمیتواند درد فیزیکی را احساس کند (و هرگز احساس نکرده است). ویکیپدیا میگوید: «از آنجایی که احساس درد فیزیکی برای بقا حیاتی است، CIP یک وضعیت بسیار خطرناک است. مرگ افراد مبتلا به این عارضه در دوران کودکی به دلیل جراحات یا بیماریهایی که متوجه نشدهاند، رایج است.
بنابراین اساساً، درد “میآید تا شما را راهنمایی کند”. ما باید به درد گوش کنیم و پیامی را که برای ما ارسال میکند، درک کنیم. این بدان معنا نیست که ما همیشه باید از درد اجتناب کنیم، بلکه باید با احترام با درد برخورد کنیم و به آن پاسخ مناسب دهیم.
فلسفه درد تسخیر آن است
این بیانیه دوم توسط ب.ک.اس آینگار اولی را تکمیل میکند. طبق درک من، این بدان معناست که ما نباید از درد بترسیم. درد یک تجربه عادی (و همانطور که میخوانیم، یک تجربه حیاتی) است.
ما میتوانیم در آسانا بمانیم، حتی اگر درد را تجربه کنیم. ما میتوانیم درد را مشاهده کرده و آن را مطالعه کنیم:
من فکر میکنم که ما میتوانیم بین دو نوع درد تمایز قائل شویم:
● دردی که به ما میگوید مشکلی پیش میآید.
● درد اجتنابناپذیر که بخشی از یک فرآیند تحول است.
نوع اول ما را دعوت میکند تا به درون خود نگاه کنیم و آنچه را که اشتباه انجام میدهیم و درد بی مورد ایجاد میکند، کشف کنیم. آینگار سرنخهایی به ما میدهد:
زمانی که در جایی بیش از حد کشش میدهید تا به بهترین حالت حرکت کنید، آیا تا به حال متوجه شدهاید که به سایر قسمتهای بدن نیز توجه کمی دارید؟
در تمرکز، احتمالاً برخی از قسمتهای بدن را فراموش میکنید… به همین دلیل است که قسمتهای خاصی از بدن درد میگیرند. به این دلیل است که عضلات بدون مراقبت، قدرت خود را از دست میدهند اما نمیدانید که آنها را رها کردهاید، آنها دقیقاً همان ماهیچههایی هستند که شما برای لحظهای هوشیاری خود را در آنها از دست دادهاید.
اگر هر نوع مشکلی دارید، باید مشاهده کنید که در آسانا چه اتفاقی میافتد. آیا همترازی وجود دارد یا عدم همترازی؟
… تجربه امروز و تحلیل فردا به اندازه کافی خوب نیست… تجزیه و تحلیل و آزمایش باید با هم باشند.
… تجزیه و تحلیل در عمل تنها راهنما است. شما با آزمون و خطا ادامه میدهید. با افزایش آزمایش، خطا کمتر میشود.
ب.ک.اس آینگار، درخت یوگا، «تلاش، آگاهی و شادی
درد ممکن است به دو دلیل ایجاد شود:
هدف – آرزو
عدم حساسیت
اگر برای رقابت با خود یا با شخص دیگری تمرین کنید، احتمالاً به خود آسیب میزنید و از درد، رنج میبرید. به قول آینگار: ” در سر خواستن است، اما بدن نمیتواند”. اگر برای تحت تاثیر قرار دادن یا رسیدن به موفقیت تمرین میکنید، در واقع در حال تمرین یوگا نیستید، بلکه در حال نوعی ورزش رقابتی هستید. این جاه طلبی بیش از حد است و در نهایت منجر به آسیب میشود.
مسلماً، حتی اگر جاه طلب نباشید، باز هم ممکن است به دلیل حساسیت و توجه ناکافی به خود آسیب برسانید (همانطور که آینگار به زیبایی در نقل قول بالا توضیح داد – و من خواندن کل فصل را توصیه میکنم). با این حال، اگر تمرین شما کشف خود باشد، و هر آنچه را که در بدن-ذهن شما اتفاق میافتد، هنگام انجام آساناها مشاهده و تجزیه و تحلیل کنید، به احتمال زیاد میتوانید خود را اصلاح کنید و از آسیب شدید جلوگیری کنید. خوشبختانه، بدن میتواند خود را از آسیبهای جزئی ترمیم کند (به شرطی که به تمرین اشتباه ادامه ندهید). با گذشت زمان محدودیتها و آسیب پذیری خود را میشناسید و حساسیتی ایجاد میکنید که به شما امکان میدهد از صدمات و دردهای غیرضروری جلوگیری کنید.
حتی زمانی که تمرین شما درست باشد و جاه طلبانه نباشد، باز هم درد را تجربه خواهید کرد. اما، این نوع دیگری از درد است که هر تمرینکنندهای یاد میگیرد آن را تشخیص دهد و حتی از آن لذت ببرد. این دردی است که هنگام کشش عضله تمریننشده یا باز کردن ناحیه منقبض بدن رخ میدهد. این نوع درد مضر نیست و پس از بیرون آمدن از آسانا ناپدید میشود.
هر تغییری، در عمل یا در زندگی، ممکن است مقدار مشخصی از درد را به همراه داشته باشد. اغلب تغییر یک عادت مضر (مانند سیگار کشیدن) دشوار است و فرد به اراده و توانایی برای تحمل مقدار معینی از درد و ناراحتی نیاز دارد. وقتی میخواهید در عمل عمیقتر شوید، ناگزیر با مقاومت روبرو میشوید. اگر یاد بگیرید که در وضعیت بمانید، نرم شوید و نفس بکشید، پس از مدتی درد از بین میرود (اگر اینطور نشد، پس این نوع دیگری از درد است – همان درد که باعث آسیب میشود و به شما میگوید که مشکلی پیش
میآید.).
اغلب ما میتوانیم در درد رشد کرده و رشد کنیم. مواجهه با سختی و درد میتواند کاتالیزوری برای خودآموزی و تغییر خود باشد. بیهوده نیست که سنتهای معنوی معتقدند که دوکا (درد و رنج) ضروری است، زیرا اگر از رنجی که در زندگی تحمیل میشود غافل باشیم، هرگز نمیخواهیم راه دشوار رهایی معنوی را طی کنیم. بنابراین، همانطور که آینگار پیشنهاد میکند، برای توسعه و رشد، باید از درد عبور کنیم و از آن عبور کنیم تا بر آن غلبه کنیم!