مترجم: حمیدرضا مختارزاده
علیرغم این واقعیت که ۱ میلیون نفر در سراسر جهان یوگا تمرین میکنند، بسیاری هنوز از فلسفههای زیربنایی آن بی اطلاع هستند. این روند شاید به این دلیل توسعه یافته است که یوگا طیف وسیعی از مراقبه گرفته تا مطالعه کتاب معنوی، آسانا و تکنیکهای تنفس را در بر میگیرد. یکی کردن همه این اجزا در یک تمرین در زندگی مدرن و پرسرعت ما چالش برانگیز شده است – که در نهایت به این معنی است که دامنه کامل یوگا تا حد زیادی استفاده نشده و مورد توجه قرار نمیگیرد.
فلسفه یوگا و بسیاری از جنبههای تمرین یوگا، دقیقاً به دلیل توانایی آنها در آموزش زندگی و طبیعت برای سلامتی، شادی و خرد بهتر، ماهیت پایداری دارند. سنتهای یوگا نیز برای تغییر زمانها سازگار هستند، که آنها را قادر میسازد تا بر جامعه مدرن به عنوان یک کل تأثیر بگذارند. (آمار در مورد تعداد افرادی که تنها در ایالات متحده تمرین میکنند و صنعت یوگا چقدر سودآور شده است گواهی بر این امر است.)
با این حال، در حالی که یوگا در جامعه به طور کلی رشد کرده است، یوگا هنوز در برخی بخشها به عنوان «خرافات» مطرح است، که به معنای درک نادرست این روش زندگی است. برخی از مردم آن را صرفاً فیزیکی و بدون ارتباط با معنویت و برخی دیگر بیش از حد معنوی میدانند. در هر دو مورد، آنها نکتههایی را از دست دادهاند.
درک این نکته مهم است که یوگا، به جای اینکه یک نظریه یکپارچه فکری یا آموزه دینی باشد، همیشه مسیرها و تفاسیر فلسفی وسیع و متنوعی را در بر میگرفت – و به طور سنتی، داشتن دیدگاههای متفاوت، بد تلقی نمیشد، اما صرفاً به عنوان پالایش ویچارا (تفکر انتقادی) شخص.
در عین حال، فلسفه یوگا یک پیام زیربنایی ثابت دارد: این که یوگا اساساً به معنای “اتحاد با برتر” است.
در حالی که این پیام در طول قرن بیستم ثابت مانده است، یوگای مدرن غربی آنقدر سازگار شده است که اغلب دیگر به خرد اصلی ریشههای خود توجه نمیکند یا به آن احترام نمیگذارد. با این حال، کلید حفظ یکپارچگی در شیوههای ما این است که اطمینان حاصل کنیم که همانطور که در روش های نوآورانه به جلو حرکت میکنیم، همچنان بر اساس سنت هستیم.
ریشههای یوگا
اگرچه اکثر مدارس یوگا اساساً موافق هستند که یوگا به معنای “اتحاد” است، تفاوتهای قابل توجهی در فلسفه یوگا در سراسر جهان در بین مدارس یوگا وجود دارد. از نظر تاریخی، سه نظام فلسفی سنتی متفاوت وجود دارد و شیوههای مدرن عناصر مختلف هر یک از این فلسفهها را در بر میگیرد:
یوگای کلاسیک، ودانتا و تانترا. بنابراین، امروزه یک پایه فلسفی برای همه تمرینهای هاتا یوگا وجود ندارد: بلکه هاتا همانطور که میدانیم تمرینی یکپارچه است که از رشتههای هر یک از این مکاتب بافته شده است.
یک نگاه نزدیکتر
دیدگاه کلاسیک از نوشتههای پاتانجلی بین ۱۰۰ سال قبل از میلاد تا ۵۰۰ پس از میلاد توسعه یافت. او در یوگاسوترای خود، یوگا را حالتی توصیف کرد که در آن پوروشا (روح) از هویت درهم تنیدهاش با پراکریتی (ماده) جدا میشود. پس هدف کایوالیا یا رهایی، آگاهی معنوی از میدان انرژی ذهن-بدن است. به عبارت دیگر، هدف یوگا، طبق فلسفه کلاسیک، درک و تجربه این است که پوروشا به پراکریتی محدود نمیشود تا بتوانیم با طبیعت واقعی خود همسو شویم. این رویکرد دوگانهتری است که اشتراکاتی با فلسفه سامکیا دارد.
دومین نوع فلسفی ودانتیک است که در آن تمرینکنندگان، یوگا را راهی برای بیداری تعریف میکنند که زمانی اتفاق میافتد که تمرین یوگی مایا(توهم) را خنثی کند، نیرویی توهمآفرین که آگاهی را پنهان میکند. طبق نظر ودانتا، آگاهی همیشه در قلمرو مادی حضور دارد. هنگامی که یوگی قدرت مایا را از بین میبرد، آگاهی آنها وحدت بزرگ وجود را آشکار میکند، و وقتی ماهیت واقعی خود را به عنوان یگانگی به یاد میآورند، تجربه مستقیمی از یوگا دارند. در این دیدگاه فلسفی خاص، «هستی» مترادف با آناندا، بالاترین سعادت و شادی قابل تصور است. بنابراین، در ودانتا، یوگا در نهایت حالتی از تحقق با طبیعت پاک و سعادتمند خود است، که از امر برتر جدا نیست.
در فلسفه تانتریک، یوگا به عنوان حالت اتحاد با جوهر شیوا-شاکتی یا آگاهی عالی و قدرت خلاق آن تعریف میشود. این سطح مطلق واقعیت در نظر گرفته میشود که در آن بی نهایت با فرخنده، سعادت، آگاهی، خود نورانی و آزادی سرشار است. برخلاف یوگای کلاسیک، تانترا، پوروشا و پراکریتی را دارای جوهر یکسانی از شیوا-شاکتی میداند. از آنجایی که همه چیز در هسته خود آگاهی برتر و خالص است، نیازی به انزوا و جدایی نیست. برخلاف ودانتا، تانترا، مایا را نه به عنوان یک توهم، بلکه بیشتر به عنوان قدرت متمایزکننده خود آگاهی میبیند.
دانش در تانترا هم قدرت و هم سعادت است، بنابراین گسترش آموزش و آگاهی یک تلاش بسیار مهم است. اهداف تکنیکهای تانتریک در میان مکاتب متفاوت است و از تمدید زندگی گرفته تا افزایش قدرت دنیوی تا تجربه آزادی سعادتآمیز نهایی روح در حین تجسم را شامل میشود. بیشتر تمرینهای هاتا یوگا از فلسفه تانتریک نشأت میگیرد، که در آن بدن و ذهن فرکانسهای متفاوتی از یک انرژی عالی و الهی در نظر گرفته میشوند که همه چیز را در جهان زنده میکند.
قرار دادن دانش در عمل
در حالی که دانش را میتوان از مطالعه متونی که فلسفه یوگا را تجزیه و تحلیل میکنند به دست آورد، شخص میتواند مستقیماً با تجربه عمیق لحظهای از زندگی در آن فلسفه به دانش دست یابد.
درک اینکه همیشه مسیرهای تمرینی متنوعی وجود داشته است در دنیای امروز مهم است. بسیاری موافقند که دانش مستقیمی که از کاربرد فلسفه در زندگی روزمره به صورت عملی به دست میآید، مسیری مؤثرتر از تفکر یا صحبت کردن در مورد آن است. یوگا میتواند چیزی باشد که ما با بدن خود و همچنین قلب و ذهن خود کشف میکنیم. و کاوش یا تعمیق در فلسفه یوگا میتواند به ما کمک کند تا به دنیای کاملاً جدیدی از تمرین گسترش پیدا کنیم.
گام ملموس بعدی میتواند انتخاب یک متن فلسفه یوگا باشد (مجموعه وسیعی در دسترس است)، یا ثبت نام در یک دوره، یا گروه مطالعه برای یادگیری بیشتر و زنده کردن فلسفه یوگا از طریق مطالعه، کاوش و تمرین!
برای مقالات آموزنده بیشتر در مورد عناصر فرهنگی و تمرین یوگا، از وبسایت من دیدن کنید.
www.iyengaryogashiraz.com